کردان شیراز

وبلاگي جهت شناساندن كردان ساكن در استان فارس بویژه شهر شیراز به دوستان

معرفی تعدادی از چشمه های چهل چشمه کرونی

چهار چشمه از چهل چشمه روستای چهل چشمه کرونی

همین طور که مشخص است, روستای من به چشمه مشهور است, چشمه هم نماد زلالی است.

نمیدونم تا حالا چشمه دیدید یا نه, من از رفقام که سوال میکنم میگن بزرگترین چشمه ای که دیدند

حدود 8 متر مربع مساحت داشته, در حالی که چهل چشمه دارای چشمه هایی بالای 40 متر مربع مساحت است.

اگه بیایی, می بینی که چطوری وضوخانه مسجد ابوالفضل چهل چشمه یه چشمه است

که هیچ وقت خشک نمیشه.

اگه بیایی, می بینی که ماه تیر و مرداد( گرمترین ماههای سال) سردت میشه.

اگه بیایی, می بینی که اینجا نه تنها که مشکل کم آبی نداریم بلکه بزرگترین مشکل پر آبیه.

اگه بیایی, می بینی که اینجا اکثر مردم کرد زبان هستن و با اقلیت های لر و ترک زبان در کنار هم  زندگی میکنن.

اگه بیایی, از چهل تا چشمه, چهار چشمه بیشتر نظرت رو جلب میکنه ,

با خودت میگی این چهار چشمه نماد چهل تا چشمه است .

 

چشمه اول  با نام  " سرچشمه"

این چشمه قلب همه است ,هم قلب مردمه و هم قلب چشمه ها , هم قلب روستاست وهم قلب مسجد.

واقعا که سر چشمه است.

آب این چشمه عین دل مردمان کرد چهل چشمه زلال و بی ریاست.

از بالای هر کدام از کوههای چهل چشمه که به روستا نگاه کنی زلالی این چشمه هویداست.

حتی مویرگ هاش هم مشخصه, خیلی ها مویرگ های سر چشمه رو به خونه هاشون کانال کشی کردند.

من به کسانی که مشکل قلبی دارند سفارش میکنم که یه جرعه از آب سرچشمه بنوشند

 وبا  آب سرچشمه وضو بگیرند و در مسجد سرچشمه نماز بخونند.

...................................................................

چشمه دوم به نام " چشمه خانی"

این چشمه هیچی از سرچشمه کم نداره حتی با صفا تر هم هست .

چشمه ای به شکل دایره با قطر حدود 8 متر یعنی شعاع 4 متر.

اطرافش چمن و درخت هست که میتونه لحظاتی آرام و خوش رو به هر رهگذری ببخشه.

خیلی ها از این چشمه آب ونان میخورند و خیلی ها هم اونو سالار چهل چشمه میدونند.

 

چشمه سوم به نام " چشمه  کورکی(kuraki) "

این چشمه یه کم از بقیه چشمه ها غریب تره یعنی یه کم از روستا جداست,

در حاشیه روستا قرار داره ولی آبش از زیر پل راه  ورودی روستا عبور میکنه .

خیلی ها اعتقاد دارند این چشمه مقدسه,

من کوچیک بودم تمام تابستونم رو در جوار کورکی میگذروندم.

مساحتش اندازه چشمه خانی هست یعنی مساحت 4۰ متر ولی عمق ان بیشتر.

(این چشمه تنها چشمه ای است که آب اون رو به نزول است.ما برا اون دعا میکنیم  و چند سالی به دلیل خشکسالی کم آب و یا خشک شد ولی با بارانهای امسال و سال قبل در حال حاضر آب خوبی داره 

از این لحاظ گفتم مذهبیه چون در بالا دست اون یه امام زاده است با همین نام.

امام زاده ای که بعضی از چهل چشمه ای ها  به اون اعتقاد دارند,

ولی این امام زاده هنوز زیر خاکه,

این امام زاده زیر یک تپه خاکی محبوس شده و متاسفانه هنوز هیچ تحقیق علمی

در رابطه با ان نشده در حالی اطراف اون بسیاری نشانه ها از جمله قبر هایی وجود دارد.

..............................................................

چشمه چهارم به نام " چشمه خسرو"

دو خروجی داره که به دو چشم میمونه ,

زلالی آب چشمه خسرو عین صافی نور چشم مردم وطن چشمه خسرو است

من شخصا این چشمه رو خیلی دوست دارم و آبش برا مردم شیرین تره .

طوری که اگه آب خونه ها قطع شه همه به خسرو میرند.

حتی همسا یه های سرچشمه و خانی.

ظاهر چشمه شبیه خانه خداست یعنی روی اونو پوشوندند.

هر وقت نگاش میکنم یاد کعبه می افتم .

شاید اگه روی چشمه باز بود آسمان چشمانش اذیت میشد

و یا شاید ماه شب ها به همین جا معطوف میشد.

و شاید چشمه خسرو غریب است (عین کسانی که توی وطن خود نیستند)

چهل چشمه دارای چشمه های دیگری هم هست که نام بعضی از آنها " چشمه چاله کی " ، " چشمه دزو" ، " چشمه شیرین " ، " چشمه مروارید " ( این چشمه در کنار جاده اصلی دشت ارژن به چهل چشمه و  در پیچ های معروف این  جاده می باشد که دارای چشمه دایمی و کوچکی می باشد که مسافران لحظاتی در کنار آن از این آب می نوشند و حال و هوایی تازه می کنند ) و ... می باشد که در حاشیه روستا و در فواصل دور تر از روستا می باشند  و با برفی که در بهمن ماه امسال در منطقه چهل چشمه و کوه های تاسک و بردسپید بارید اکثر این چشمه ها روان و جاری شده و دارای آب فرواوان هستند  

در خانه های بعضی از مردم روستا نیز چشمه های خدادادی وجود دارد که قبلا عمومی بودند ولی در حال حاضر شخصی شده اند و در اختیار عموم قرار ندارند

 

+ نوشته شده در  پنجشنبه ۲۹ اسفند ۱۳۹۸ساعت ۷:۱ ب.ظ  توسط حسین  | 

روز جهانی زبان مادری

روز دوم اسفند ماه روز جهانی زبان مادری بر همه اقوام و گویش های رایج در سرزمین ایران زمین مبارک باد

گرامی میداریم روز جهانی زبان مادری را

این روز برای هر انسانی در هرکجای جهان که باشد عزیز و گرامی است چرا که هر انسانی حداقل دارای یک زبان مادری است و زبان مادری هرکس برای وی محترم و عزیز است

زبان مادری یکی از مولفه های اصلی هویت و کرامت انسانی است و داشتن و رشد و پرورش آن حق مسلم و طبیعی هر بشری است

 شناخت زبان مادری یکی از ملزومات انسانی است و هر انسانی برای شناخت خود و ریشه خود و نیز برای رشد خود باید با زبان مادری خویش انس و الفت داشته و در شناخت آن کوشا باشد. شناخت و رشد زبان مادری عامل و فاکتور بسیار مهمی برای یادگیری زبان دوم و زبانهای دیگر نیز میباشد. در درنیای امروز که هر روز به واسطه جهانی شدن و رشد وسایل ارتباط جمعی نیاز مبرمی است که هر انسانی به چندین زبان مسلط باشد،  زبان مادری زمینه بسیار خوبی برای این امر محسوب میشود. فیلسوف آلمانی گوته گفته است که شخصی که تنها یک زبان را میداند خود آن زبان را هم در واقع نمیشناسد

 

از منظر حقوق شهروندی از آنجایی که زبان مادری اولین ابزار ارتباط هر فرد با جهان بیرونی است و نیز نخستین ابزار بیان احساسات و عواطف و زبان اندیشیدن و رویاست، آموزش به زبان مادری حق مسلم هر شهروند محسوب می شود. سازمان ملل متحد با تاکید بر این مهم در سال 1999 روز 21 فوریه را روز جهانی زبان مادری نامگذاری کرد و از سال 2000 این روز در سراسر جهان هرساله گرامی داشته شده و از این پس نیز گرامی داشته خواهد شد

21 فوریه یادآور روزی است که دانشجویان بنگلادشی که در سال 1952 برای به رسمیت شناخته شدن زبان خود بنگلا به عنوان دومین زبان رسمی کشور تظاهرات کردند و تعدادی از آنها توسط پلیس داکا پایتخت کنونی کشور، کشته شدند

برای گرامیداشت این روز هرساله سازمان تربیتی، علمی و فرهنگی سازمان ملل متحد (یونسکو) مراسم گوناگونی را در بسیاری از کشورهای جهان برگزار میکند و از دولت ها میخواهد که حقوق اقوام ساکن کشور خود را برای آموزش به زبان مادری شان به رسمیت بشناسند و زمینه تدریس زبان آنها را در نظام آموزشی کشورشان فراهم آورند

امروز در جهان مردم به 6700 زبان مختلف باهم حرف میزنند . نصف این تعداد از این زبانها در خطر ازبین رفتن هستند. در طول شصت سال اخیر بیش از دویست زبان از بین رفته اند

یونسکو میخواهد که اهمیت زبان مادری بیشتر مورد توجه قرار گیرد و هر انسانی حق داشته باشد که زبان مادری خود را در مدارس آموزش ببیند و بتواند آموزش را به زبانی که تسلط بهتری دارد که معمولا این زبان، زبان مادری است تعلیم ببیند

+ نوشته شده در  دوشنبه ۲ اسفند ۱۳۹۵ساعت ۸:۲۵ ب.ظ  توسط حسین  | 

پایان عمر وبلاگ ها و وبلاگ نویسی

با سلام و درود بر دوستان 

امروز یه سری به وبلاگ زدم و دیدم که نزدیک دو ساله که به روزش نکردم

در بین دلایل این عدم سرکشی میگشتم و دنبال علت های اون بودم که متوجه شدم از بین وبلاگ های متعدد که سر زدم این خواب  متاسفانه همه گیره و اکثر وبلاگ ها همین وضعیت رو دار که از دلایل اون میتونم به مشکل سرورهای بلاگفا اشاره کرد که خیلی تاثیر گذار بود و دلیل عمده ذیگر هم بروز شدن برنامه ها و نرم افزارهای جدید و  افزایش روزافزون اپیدمی استفاده از شبکه های اجتماعی نام برد که باغث شده دیگه کسی سراغ وبلاگ نیاد و تقریبا وبلاگ و وبلاگ نویسی را روبه افول در نظر گرفت با وجود تاثیر گذاری بسیار زیاد شبکه های اجتماعی در زندگی روزمره دیگه امیدی به این نوع برنامه ها نیست

  

+ نوشته شده در  دوشنبه ۲۹ شهریور ۱۳۹۵ساعت ۶:۳۹ ب.ظ  توسط حسین  | 

چهل چشمه کرونی در یک نگاه

برگرفته از سایت دهیاری روستای چهل چشمه کرونی

با سپاس از مهندس امین عزیز

 

معرفی روستا :

روستای چهل چشمه کرونی مرکز دهستان دشت ارژن ازتوابع بخش ارژن شهرستان شیراز می باشد این روستااز نظر مختصات جغرافیایی در52:00درجه طول جغرافیایی و29:40درجه عرض جغرافیایی واقع شده است. این روستا ازسمت جنوب به جاده شهری شیراز کازرون واز سمت شرق به رودخانه قره آقاج وغرب یه زمینهای بایر واز سمت شمال به روستای زنگنه بن رود محدود است 

کل اراضی زیر کشت روستا2570هکتار در قالب کشت گندم جو ,ذرت باغ سیب ،یونجه وصیفی جات می باشد.                             

جمعیت روستا براساس آخرین سرشماری 1189 نفر وتعداد 311 خانوار می باشد. ( حدود همین تعداد نیز درشهرهای شیراز و کازرون ساکن هستند )

عوامل موثر در شکل گیری روستا :

1-داشتن زمینهای کشاورزی مرغوب

2-وجود مراتع جهت تالیف دام

3-وجود چشمه های متعدد

4-نزدیکی به جاده بین شهری کازرون به شیراز

5-برخورداری از آب وهوای مناسب

6-موقعیت نزدیکی روستا به مرکز استان

 

ساختار اشتغال روستای چهل چشمه کرونی:

کشاورزی 12%        دامداری10%         رانندگی 56%         خدمات%22

 

مالکیت اراضی روستا:

اراضی روستای چهل چشمه کرونی قبل از اصلاحات اراضی سال1342در دست مالکان(ارباب) بوده که  پس از اصلاحات بین افراد براساس حق نسق تقسیم شده ودرحال حاضر این بهره برداران صاحب زمینهای کشاورزی هستند ومشغول به فعالیت کشاورزی هستند.مالکیت اراضی به تفکیک نوع مالکیت خصوصی ، عمومی ،اوقاف ودولتی می باشد زمین زراعی روستا تماماً تحت مالکیت خصوصی افرادروستا قراردارند..دسته دوم اراضی که مالکیت آن مربوط به اداره منبع طبیعی می باشد.در بافت داخلی روستا زمین هایی هم چون مسجد روستا،قبرستان وقفی می باشند که تحت مالکیت اداره اوقاف قراردارند.زمینهای دبستان ابتدایی وراهنمایی،دفترمخابراتی،تاسیسات آب حریم مسیل تحت تملک ادارات مربوطه می باشد ومابقی زمینهای موجود در روستا دارای مالکیت شخصی وحصوصی می باشد.                                               

در بافت قدیم براساس نیازهای امنیتی زمان خود وهمچنین ارتباط بیشتر افراد باهم کوچه هاومعابر باطول وعرض کم بصورت در هم تنیده  مشاهده می گرددکه ساختمانهای فوق بیشتر اطسنگ وگچ ساخته شده اند اماساختمان های جدید به دلیل مناسب بودن محل ساختمانهای قدیمی وهم چنین موقعیت مکانی توسع های اولیه روستا بصورت درجاسازی در باقت قدیم احداث گردیده اند وتوسعه کالبدی اخیر روستا تماماً توسط منازل نوساز صورت گرفته وترکیب معماری با روحیات قومی ، آداب وسنن محلی در این نوع بناها کمتر مشاهده می گردد..

دربافت جدید روستا طول وعرض جاده ومعابر نسبت به بافت قدیم وضعیت بهتری دارد مصالح بکار رفته در ساختمان های مذکور ،آجر ،سیمان وآهن می باشد ورویه سقف منازل توسط قیر یا ایزوگام پوشش داده شده است.                                                                 

مشکلات مربوط به تهیه مسکن در سطح روستا:

1-پایین بودن قدرت مالی قشر جوان جهت احداث مسکن

2-بالابودن هزینه مصالح

3-مشکل طرح هادی (در نظر نگرفتن فضای مناسب در نقشه طرح هادی جهت ساخت وساز) وخارج از طرح هادی قراردادن زمین های روستا

5-سخت بودن نحوه پرداخت وام مسکن

 

شبکه ارتباطی روستا :

ازمجموع 273373متر مربع مساحت کل روستا ،مساحتی حدود 45241مترمربع به شبکه ارتباطی روستا اختصاص داده شده که 21%از کل مساحت روستا را شامل می شود سرانه هر نفر 38متر مربع می باشد به دلیل ویژگیهای توپوگرافی منقطه اکثر معابرروستا دارای شیب های تند می باشد.سبکه ارتباطی روستا در مرحله اول توسعه روستا نامنظم ودارای دسترسی های پرپیچ وخم وبا شیب تند بوده ولی در مراحل بعدی توسعه روستا شبکه معابرروستا از یک نظم مناسب برخوردار می باشد .براین اساس معابرروستا رامی توان به سه نوع تقسم کرد:                 

1-معابر اصلی: این معبر ورودی اصلی روستا را شامل می شودکه باعرض 12متر از ورودی روستا تا انتهای روستا امتداد می یابد ودر مرکز روستا شاخه های از آن به صورت شرقی غربی از آن منشعب شده اندعرض این معابر در حدود  10الی 12متر در نوسان می باشد.               

2-معابردرجه دو: این معابر رارای غرضی به پهنای 8الی 10متر می باشد که از معابر اصلی روستا منشعب می شود و در سراسر روستا پراکنده شده اند.

3- معبردرجه سوم:این معابر درونی محلاتی می باشند وعرض آن4الی 6متر می باشد ودسترسی درون محله ای رافراهم می کند

در سطح روستا وضعیت معابرموجود کمبودهای مشاهده می گردد ازجمله نیاز شدید روستا به یک شبکه اصلی باعملکرد قوی جهت ایجادتحول در کالبد روستا، نیاز روستا به هدایت آبهای سطحی از طریق شبکه معابر

 

آب - برق - گاز :

آب آشامیدنی :روستای چهل چشمه کرونی دارای آب لوله کشی می باشدکه آب روستا از چاه به منبع آب روستا پمپاژ واز آنجا به منازل توزیع می شود

برق: روستا از نعمت برق برخوردار می باشد وتمامی واحدهای مسکونی از نعمت برق برخوردارند

گاز:به لطف خداوندمتعال روستا ازنعمت گاز بهره مند می باشد.

 

 دیگر امکانات روستا:

وجود مدرسه ابتدایی و راهنمایی  ،  شورای حل اختلاف ،ساختمان دهیاری  ،ساختمان پایگاه مقاوت ، خانه بهداشت ومرکز بهداشتی درمانی ، سالن ورزشی منحصر به فرد ،زمین فوتبال(نیمه کاره) مخابرات و پست بانک

بررسی معماری وترکیب فضاهای مسکونی:

این روستا فاقد هرگونه معماری تاریخی وسنتی می باشد . وجود سالن پذیرایی ،حال واتاقهای خواب که نمونه هایی از مسکن شهری می باشد به روستا منقل یافته ودر حال حاضر این چنین منازلی در روستا درحال ساخت وساز می باشد.

فاضلاب: روستا فاقد سیستم فاضلاب می باشدبنابراین آبهای خانگی به کوچه ومعابر هدایت می شود که نیاز است جهت دفع وجمع فاضلاب روستا شبکه جمع آوری فاضلاب احداث گردد.

باتوجه به اعتباری که از طرف دولت به دهیاری واگذار گردید دهیاری نسبت به  آسفالت وجدول گذاری دوکوچه فرعی که بیشترین رفت وآمد درآن صورت می گرفت اقدام نموده است.

تعداد جوانان تحصیل کرده روستا بسیار بوده که تعدادی از آنها در نهادها وارگانهای دولتی مشغول به خدمت رسانی هستند.

 

آداب وسنن روستا :

  جشن ها ومراسمات شادی (عروسی)بصورت سنتی واستفاده از دستمال بازی زنان ودختران وچوب بازی مردان می باشد .از طرف خانواده داماد تمامی اهالی روستا درجشن دعوت میشوندوبعد از پذیرایی وصرف شام هرکدام به نشانه تبریک به داماد مبلغی وجه نقد به عنوان شادباش تقدیم می کنند خویشاوندان نزدیک هم در حد توان وجه نقد یا کالا بعنوان کادو به عروس وداماد هدیه می دهند .        

دین : دین مردم روستا [ اسلام و مذهب مردم ] شیعه می باشد 

مراسم سوگواری وماتم در ماه محرم هر شب به مدت ده روز در مسجد روستا به صورت سینه زنی وزنجیرزنی صورت می گیرد و عاشقان اباعبدالله (ع)به سوگواری وعزاداری می پردازند.

در ماه مبارک رمضان اهالی هر شب به طور مرتب وبرنامه ریزی شده اقدام به دادن افطاری به روزه داران می کنند بعضی از اهالی هم در منزل اقدام به پخت آش نذری کرده ودر بین خانواده های  روزه داران ونیازمندان  تقسیم می کنند

 

زبان و گویش مردم روستا:

نزدیک به 80%  اهالی کرد هستند که در روستا با زبان کردی با هم صحبت می کنند وبقیه هم لر زبان و یا ترک زبان می باشند و تعدادی نیز به دلیل آب وهوای مناسب روستا از مهاجرین به روستا محسوب می شوند  که اغلب از شهرستانهای کازرون و ممسنی و گچساران و یا از استان بوشهر وارد روستا شده اند و دارای باغ و ویلا و ... می باشند

 

+ نوشته شده در  شنبه ۲۴ خرداد ۱۳۹۳ساعت ۱۲:۱۲ ب.ظ  توسط حسین  | 

آموزش خواندن و نوشتن زبان کُر­­دی بر گرفته از سایت دوست عزیز نصرت اله حیدری ( روژتا)

http://rujta.blogfa.com/post/2

 

حروف الفبای كردی عبارتند از :

 

ء ، ا ، ب ، پ ، ت ، ج ، چ ، ح ، خ

 

، د ، ر ، ڕ ، ز ، ژ ، س ، ش ، ع

 

، غ ، ف  ق ، ڤ ، ك  گ ، ل ، ڵ ،

 

م ، ن ، ۊ ، وو ، ۆ ، هـ ، ی ، ێ .

 

نُکات :

1) در زبان كردی، حركات به حروف

تبدیل میشوند. یعنی صداهای ـــَــ

 و ـــُــ به ترتیب به شکلهای « ـه

/ ه » و « ۆ » نشان داده میشوند.

تذکر : کسره  یا صدای کوتاه  ـــِـ

 شکلی برای نوشتن ندارد.

 مثال برای حرف « هـ » و « ه » :

ده س(دست)،په­ رویز(پرویز)

شه­ و(شب)،به­ وره­ و(برگرد) ، به­ زه­ ی(ترحم)،

وهاره(بهاراست )، كه ل (=

شكاف،كوچه)، هه­ وا سارده(هوا

 سرداست)،فره(فراوان) ،له/ده(از،در)

 مثال برای حرف « ۆ »:

 دۆنیا(دُنیا)،مۆحسن(محسن)،كۆهزاد(

کهزاد).

+ نوشته شده در  جمعه ۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۳ساعت ۱۱:۲۰ ق.ظ  توسط حسین  | 

درگذشت استاد جمشید صداقت کیش

متاسفانه خبر دار شدم که استاد بزرگوار دکتر حمشید صداقت کیش ( مولف کتاب "کردان فارس و کرمان " که حق بزرگی بر گردن کردهای شیراز داشته و دارند و در شناساندن کردان شیراز تاثیری شگرف داشته اند) در تاریخ 12 بهمن ماه پس از چندماه بیماری  دار فانی را وداع گفتند
ضمن عرض تسلیت و تعزیت به خانواده و بازماندگانان آن استاد بزرگوار ، برای شادی روح آن مرحوم از خداوند بزرگ طلب آمرزش می نمایم
..............................................................................

مراسم تشییع استاد صداقت کیش فردا ( یکشنبه 15 بهمن 91 ) در شیراز برگزار می شود

شیراز- مراسم تشییع پیکر مطهر دکتر جمشید صداقت کیش ،پژوهشگر و فارس شناس برجسته فردا در شیراز برگزار می شود.

به گزارش خبرنگار ایرنا، پیکر این فارس شناس برجسته یکشنبه صبح ساعت هشت و 30دقیقه از مقابل تالار حافظ تشیییع می شود.

همچنین سه شنبه 17 بهمن ماه نیز مراسم یادبودی در زادگاهش آباده برگزار و سازمان اسناد و کتابخانه ملی فارس نیز عصر پنچشنبه 19 بهمن ماه میزبان مراسم بزرگداشت این چهره برجسته علمی و فارس شناس خواهد بود.

دکترˈجمشید صداقت کیشˈ ایران شناس ، فارس پژوه و از فرهیختگان جامعه بزرگ فرهنگی استان فارس شامگاه ۱۲ بهمن به علت بیماری در سن ۷۶ سالگی دربیمارستان نمازی شیراز دارفانی را وداع گفت.

وی که در سال ۱۳۸۴ ازچهره های نامدار استان فارس معرفی شد از خود ۷۰ کتاب و ۳۰۰ مقاله در حوزه های ایران شناسی و فارسی شناسی برجا گذاشت.

...............................................................

استاندار فارس نیز با صدور پیامی، درگذشت استاد «جمشید صداقت کیش» را به خانواده وی و جامعه فرهنگی این استان تسلیت گفت.

درپیام تسلیت مهندس حسین صادق عابدین آمده است:خبردرگذشت استادجمشید صداقت کیش، محقق برجسته و ازچهره های ماندگاراستان فارس، موجب تاثر و تالم گردید، نویسنده ای بلندپایه که باپژوهش های ارزشمند خود برای بازشناسی و معرفی فرهنگ والای ایران اسلامی و به ویژه مردم شریف فارس، موفق شد، آثار برجسته ای خلق و به جامعه عرضه کند.

این پیام می افزاید: پشتکارستودنی این ایران شناس نامی درمدت زندگانی پرخیروبرکتش وتلاش مستمر وی در معرفی جایگاه استان، همواره مورد تحسین بزرگان بوده است.

استاندار فارس دراین پیام ضمن طلب غفران الهی برای آن مرحوم، درگذشت این محقق برجسته را به خانوده و جامعه علمی و فرهنگی فارس تسلیت گفته و ابراز امیدواری کرده است که تلاش های وی الگوی جوانان و پویندگان راه ادب و فرهنگ قرار گیرد.


+ نوشته شده در  شنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۱ساعت ۱۱:۶ ب.ظ  توسط حسین  | 

تعدادی از اصطلاحات منسوخ شده و رایج گویش کردان کرونی فارس- بخش دوم

تعدادی از دیگر کلمات و لغات مورد استفاده در بین گویش و زبان کردان کرونی

1-      هیز دا ان : از روی زمین بلند شدن

 2-      قیز کردن : پریدن از روی مانع

 3-      بوه گورا : پدر بزرگ

 4-      ننه گورا : مادر بزرگ

 5-      قازمه : نوعی کلنگ که دارای یک سر می باشد

6-      چیلسک: چوب و هیزمی که از روی اتش برداشته شده و توسط آب خاموش شده و یک طرف آن چوب بوده و طرف دیگر آن سوخته شده است

 7-      کِی یَه : کوه

 8-      ژِرِه زَه ای : زیر زمین

 9-      دی یَت : دختر

 10-  زی : زود

 11-  زی تِه : زودتر

 12-  گِش تِیان : تمامی ، همگی

 13-  نَو : به معنی داخل و درون می باشد

 14-  نَو زِک : شکم ، درون شکم

 15-  دی یا : عقب ، پشت

 16-  نو وا : جلو

 17-  یمه : ما

 18-  یو وه : شما

 19-  هو سا : همسایه

 20-  یکی دِتِه : یکدیگر

 21-  پیاگ : مرد

 22-  چو : چشم

 23-  پشقه : پشه

 24-  مریژنک : مورچه

 25-  زی یَه لِگ : ترس

 26-  زی یَه لِگ تَراک : ترسیده

 27-  دیشت : بیرون، خارج

 28-  چَرمِگ : سفید

 29-  ملال : کودک ، بچه

 30-  تی تگه  سگ : توله سگ

 31-  خوار : پایین

 32-  ژی یر : بالا

 ۳۳- مِژگل :  زغال

+ نوشته شده در  جمعه ۲۵ فروردین ۱۳۹۱ساعت ۱۱:۶ ب.ظ  توسط حسین  | 

جشن نوروز و سال نو

 

آغاز سال ۱۳۹۱ خورشیدی و ۲۷۱۲ کوردی مبارک

 

فرارسیدن نوروز باستانی بر دوستان بزرگوار تبریک و تهنیت عرض نموده و امید است در این سال نو هم میهنان و همزبانان کردزبان عزیز با تفکرات نو سال را آغاز نمایند و زندگی سرشار از پیروزی و سلامتی برای همه آرزومندم  

 

 از دوستان که در سال ۱۳۹۰ با پیام ها و نظرات خود این برادر خود را مرهون لطف و محبت  خود نمودند کمال سپاس و تشکر را دارم

 

+ نوشته شده در  سه شنبه ۱ فروردین ۱۳۹۱ساعت ۱۲:۵۲ ب.ظ  توسط حسین  | 

تعدادی از اصطلاحات منسوخ شده و رایج گویش کردان کرونی فارس

تعداد 30 عدد از اصطلاحات و لغات مورد استفاده درگویش کردهای چهل چشمه و کازرون در زیر آورده شده است . بعضی از این کلمات بتدریج منسوخ شده و فقط در بین افراد مسن و قدیمی استفاده میشود ولی اکثر آنها هنوز کاربرد داشته و متداول می باشد :

1-      چوخوره : معنای چشم غره در فارسی می دهد

 2-      مله کردن : شنا کردن- دوش گرفتن

 3-      گو گله ( گوگلک ) : سینه خیز رفتن نوزاد

 4-      خاكه‌ لَهه‌ :این کلمه در بین بزرگان و ریش سفیدان استفاده می شد و هم اکنون کاربرد آن هم خیلی کم شده است  و به همان معنی اخر زمستان و اول بهار می باشد که کاربرد آن بیشتر توسط دامداران بود که دراین زمان پشم پشت کمر گوسفندان خود را رنگ می کردند .


ادامه مطلب
+ نوشته شده در  جمعه ۷ بهمن ۱۳۹۰ساعت ۷:۱۱ ب.ظ  توسط حسین  | 

گازرسانی به چهل چشمه

 

"افتتاح گازرساني به روستاهاي ني ريز و آغاز گازرساني به روستاي چهل چشمه در استان فارس

مدیرعامل شرکت گاز استان فارس از افتتاح گازرسانی به مجموعه روستاهای شهرستان نی ریز و آغاز عملیات گازرسانی به روستای چهل چشمه خبر داد.


به گزارش موج به نقل از روابط عمومی شرکت ملی گاز ایران، مهندس مؤمنی با اعلام اینکه بزودی شاهد افتتاح عملیات گازرسانی به روستاهای حاجی آباد- حسین آباد سورمق- لای حنا- عباس آباد- حیدرآباد و نصیرآباد از توابع شهرستان نی ریز خواهیم بود، افزود: عملیات اجرایی این پروژه از سال 88 آغاز شد و هم اکنون این پروژه آماده افتتاح شده است.
وی هزینه این طرح را 12 میلیارد و 453 میلیون ریال اعلام نمود و گفت:‍ تمامی این هزینه ها از محل بودجه های عمرانی شرکت گاز استان تأمین و پرداخت شده است.
مدیرعامل گاز استان فارس اضافه نمود: با بهره برداری از این طرح تعداد 395 خانوار این روستاها بزودی از نعمت گاز طبیعی برخوردار خواهند شد.
مؤمنی درمورد گازرسانی به روستای چهل چشمه نیز گفت: عملیات اجرایی گازرسانی به روستای چهل چشمه در بخش ارژن هم اکنون آغاز شده است که برای این طرح احداث 2 هزار و 500 متر پروژه گازرسانی از نوع فولادی و پلی اتیلن با فشار 60 و 1050 P.S.I و همچنین یکدستگاه تأسیسات تقلیل فشار C.G.S/T.B.S به ظرفیت 32 هزار و 500 متر مکعب در ساعت در نظر گرفته شده که هزینه ای بالغ بر 3 میلیارد و 21 میلیون ریال را به خود اختصاص خواهد داد.
وی گفت: امیدواریم که این طرح تا پایان سال جاری به اتمام برسد و اهالی خوب این منطقه بزودی از نعمت گاز طبیعی برخوردار شوند. "

همانطور که ملاحظه می فرمائید آقای مهندس مومنی مدیرکل گاز استان فارس گفتند " امیدواریم که این طرح تا پایان سال جاری به اتمام برسد  " و این یعنی اینکه  هنوز پروژه حالاحالاها کارداره ولی نکته جالب اینه که  حدود یک ماه پیش آقای قادری نماینده شیراز در مجلس ضمن بازدید از روستای چهل چشمه  (البته به ظاهر برای بازدید دوره ای ولی در عمل برای تبلیغات پیش از موعد دوره بعدی نمایندگی مجلس ) ادعا نمودند که تا هفته دولت گازرسانی به روستای چهل چشمه انجام می شود ولی متاسفانه فراموش کردند بگویند هفته دولت کدام سال ؟

 اینم آگهی مناقصه گازکشی روستای چهل چشمه کرونی درتیرماه  سال   1391 که قرار بود تا پایان سال 90 افتتاح بشه ولی هنوز در حد  مناقصه است و خود بخوانید داستان را از این به بعد

با این وضعیت احتمالا تا پایان سال 92 هم نباید امیدی به رسیدن شعله گاز به مردم منطقه سردسیر چهل چشمه داشت و مردم حدود 2 زمستان دیگر هم بایستی از سرما به خود بلرزند .

آگهی مناقصه عمومی یک مرحله ای ::23768
گروه ها: پیمانکاری نفت و گاز و پتروشیمی
منبع: محلی فارس 21/4 تهیه و ارسال اسناد: شرکت پارس نماد داده ها- تلفن 5 الی 88349670-021
برگزار کننده: شرکت گاز استان فارس شماره: 90-48
آدرس: فارس، بلوار استقلال نبش خیابان باغ حوض طبقه دوم دفتر امور قرار دادها
شرح:
مناقصه گـزار : شرکت گاز استان فارس
موضوع مناقصه   : پروژه گازرسانی
الف ) شرح مختصر کار  : احداث 2500 متر پروژه گازرسانی (فولادی/ پلی اتیلن) و با فشار 60 و 1050 PSI و حمل، نصب و راه اندازی یک واحد تاسیسات تقلیل فشار C.G.S/T.B,S به همراه هیتروبودار کننده و عملیات ساختمانی محل محل تاسیسات مربوطه به روش تامین کالا، تجهیزات و نصب به صورت توام PC (روش آحاد بهائی)
محل اجرای پروژه : روستای چهل چشمه از توابع بخش ارژن شهرستان شیراز 
مبلغ و نوع تضمین شرکت در مناقصه : 
مبلــــغ تضمیـــن حداقل به مبلغ 60.000.000 ریال می باشد که باید توسط پیشنهاد دهنده به یکی از صورتهای ذیل اقدام گردد:
ضمانت نامه بانکی صادر شده از بانکهای معتبر که تا سه ماه از تاریخ تسلیم پیشنهاد معتبر باشد .
 واریز وجه نقد به حساب شماره 71200 بانک تجارت شعبه استقلال کد 7840 به نام شرکت گاز استان فارس .
زمان فروش اسناد :   
اسناد ارزیابی کیفی: از تاریخ :  21/4/90 لغایت 25/4/90  (دریافت اسناد ارزیابی کیفی در محدوده زمانی فروش اسناد مناقصه نیز امکانپذیر می باشد)
اسناد مناقصه :    از تاریخ: 25/4/90 لغایت 28/4/90       ( از ساعت 8 صبح  لغایت 14 )  
نحوه خرید اسناد :  واریز مبلغ -/000 ، 100 ریال  به حساب  71200 بانک تجارت شعبه استقلال کد شعبه ( 7840 )
مهلت و محل تحویل پیشنهادات : حداکثر تا پایان وقت اداری روز شنبه  مورخ  8/5/90 واحد دبیرخانه شرکت گاز استان فارس                   
تاریخ ، ساعت و محل گشایش پاکات :  روز شنبه مورخ  15/5/90 ساعت 13:45 مرکزی شرکت گاز استان فارس - بلوار استقلال –نبش خیابان باغ حوض – طبقه ششم – سالن کنفرانس
د ) شرایط مناقصه گر
1-داشتن اساسنامه و آخرین آگهی تغییرات شرکت .
2- داشتن حداقل رتبه 5 تاسیسات و تجهیزات از معاونت برنامه ریزی و نظارت راهبردی
3-داشتن تجربه و دانش فنی کافی و مرتبط با موضوع عملیات .
توجه: کارفرما در خصوص انتخاب برنــده مناقصه بر اساس بخشنامه 87003/100 مورخ16/9/88 معاون برنامه ریزی و نظارت راهبردی رئیس جمهور مخیر میباشد .
شرکتهای واجد شرایط در بند((د)) جهت خرید اسناد می توانند با ارائه معرفی نامه کتبی(با ذکر دقیق موضوع مناقصه،کد اقتصادی و مشخصات نماینده شرکت ) ، کپی برابر با اصل شده گواهینامه صلاحیت پیمانکاری و اصل فیش واریزی به آدرس شرکت گـاز استان فارس بلوار استقلال نبش خیابان باغ حوض طبقه دوم دفتر امور قرار دادها مراجعه و اسناد ارزیابی کیفی و همچنین اسناد مناقصه را دریافت نمایند . پشنهادات مناقصه گرانی که حداقل امتیاز قابل قبول را در ارزیابی کیفی کسب نموده اند در زمان ذکر شده مفتوح خواهد شد . اطلاعات درج آگهی در وب سایت شرکت گاز استان فارس به آدرس  www.nigc-fars.ir قابل دسترسی می باشد* هزینه درج آگهی به تعداد دفعات منتشر شده بر عهده برنده مناقصه می باشد.
تلفکس : 8302767- 0711  

 

+ نوشته شده در  شنبه ۵ شهریور ۱۳۹۰ساعت ۹:۱۰ ب.ظ  توسط حسین  | 

معرفی بخش ارژن برگرفته از سایت آموزش و پرورش بخش ارژن شیراز



     
1 – موقعیت و وسعت

 بخش ارژن، از توابع شهرستان شیراز است که از شمال ، با شهرستانهای سپیدان نورآباد ممسنی ، از جنوب با شهرستان فراشبند و فیروز آباد،از شرق با شیراز و از مغرب، با شهرستانهای کازرون و جره و بالاده، همسایه است. بخش ارژن 1923 کیلومتر مربع وسعت دارد. کوه ها و رودخانه ها: مهمترین کوه های این بخش عبارتند، از : دلو، بیل،فردک،سلامتی، گرم،بوری،کراچ،سبزپوشان، سرخ، پهن، بویم. مهمترین رود در این بخش" قره آقاج" است (واژه ترکی به معنای چوب سیاه)که از ارتفاعات چهل چشمه کرونی یکی از خوش آب هواترین روستاهای بخش ارژن سرچشمه گرفته و سر انجام به خلیج فارس می ریزد. از رودهای دیگر این بخش "ماصرم"و "کوه نار" است. در این بخش چشمه های آب شیرین بسیار و تفرجگاه های بسیاری وجود دارد که مهمترین آنها عبارتند از: چشمه خارنجان( خارنگان) ، شاه ابوالخیر، سر بهاره،چشمه سرخون و چشمه خونه حاجی در دهستان کوهمره سرخی، هفت برم. چهل چشمه کرونی ، دشت ارژن، آبشار چراب، دهستان دشت ارژن و چشمه فاطی در دشت قره چمن.



                                         پل قدیم قره آقاج شهر خانه زنیان بخش ارژن                                 




چشمه خانی در مرکز روستای چهل چشمه کرونی بخش ارژن


2 – 1 – آب و هوا

بخش ارژن، از دو منطقه گرمسیر و سرد سیر تشکیل شده است.در قسمت های شمالی و شمال غربی جبال کوهمره قرار دارد و در ارتفاعات ،  به ویژهدر دهستان های قره چمن و دشت ارژن ، هوا سردو در اعماق جنوب غربی دهستان کوهمره سرخی ، هوا گرم است.مسافری که از شیراز به دیدار منطقه می آید، پس از گذر از گردنه کره بس،ناگاه خود را در منطقه گرمسیری با باغهای مرکبات و درختان ویژه نواحی جنوب فارس می یابد. فسایی در فارسنامه ناصری جلد2 صفحه 280 ، در توصیف بخش سردسیری کوهمره سرخی می نویسد:"تمام این بلوک در کوهستان برف نشین افتاده است".چشمه های شیرین و رودخانه های گوارا دارد.اگر چه بیشتر این بلوک در جانب جنوبی شیراز است وباید هوای آن به اسباب آسمانی ، گرم تر از شیرازباشد،لیکن به سبب بلندی نواحی آن از صحرای شیراز،هوای آن از شیراز چندین مرتبه سردتر است.  

3 – 1 – جمعیت 

 جمع کل تعداد خانوار زن مرد دهستان 10098   7790 4948 1760 1525 949 5082 3723 2523 5082 4067 2425 کوهمره سرخی قره چمن دشت ارژن            

4- 1- دهستان ها

بخش ارژن با مساحت1923 کیلومتر مربع به مرکزیت خان زنیان در 35 کیلومتری جاده شیراز- کازرون متشکل از 3 دهستان به نام های ۱- کوهمره سرخی با مرکزیت روستای ریچی (و چنارفاریاب)  با مساحت 733 کیلومتر مربع ۲- دهستان قره چمن  به مرکزیت خانه زنیان با مساحت 730 کیلومتر مربع و۳- دهستان دشت ارژن با مرکزیت چهل چشمه کرونی با مساحت 460 کیلومتر مربع می باشد.

 5 – 1 – دین، نژاد و زبان

مردم بخش ارژن ، معتقد به دین مبین اسلام و مذهب شیعه اثنی عشری هستند. مردم این بخش همانند دیگر ایرانیان، از نژاد آریایی هستند. زبان بیشتر مردم بخش ارژن، فارسی با گویش محلی است.در دهستان کوهمره سرخی ،گویش سرخی،گویش سقلمه چی، گویش بککی و گویش کراچی رایج است و در حدود 20% از اهالی دهستان های قره چمن و دشت ارژن که از عشایر اسکان یافته هستند، به زبان ترکی سخن می گویند. و زبان اهالی چهل چشمه کردی کرمانشاهی است.

6-1- پوشش گیاهی و زندگی جانوری:

بیشترین بخش این منطقه، کوهستانی است و آن دنباله ارتفاعات کهکیلویه  می باشد که به کوه های ممسنی و کوهمره سرخی متصل می شود و امتداد آن به سفید دار در فیروز آباد می رسد. کوه های مناطق زیادی از نواحی کوهستانی منطقه را جنگل پوشیده است. این پوشش گیاهی، تنک است و در فواصل آن ، درختچه های خاردار فراوانی مشاهده می شود.انواع درخت جنگلی این منطقه، عبارتند از :بلوط، بنه، بادام کوهی، (بخورک) زالزالک، (کیالک)، انجیر و زرشک .بخشی از جنگل های مرغوب محدوده روستای دشت ارژن در دهستان دشت ارژن ،به دلیل برخورداری از اوضاع آب و هوایی و پوشش گیاهی مناسب در فصل های مختلف سال ، همواره مورد نظر مسئولان کشور بوده است و اخیراً نیز زیستگاه بعضی از حیوانات کمیاب ،مانند گوزن زرد ، مبدل گردیده است.

گیاهان کوهستانی منطقه ، عبارتند از : کنگر، کاسنی، بن سرخ،قارچ،موسیر ، ریواس،جاشیر. گل های کوهی منطقه، عبارتند از محمدی، خرزهره،ختمی، بنفشه، اشک(خشخاش) ، شیر شیروک، چشم درد (کره زرد)و انواع دیگر. آنچنان که در کتب تاریخی آمده آخرین نقطه که در آنجا شیر دیده شده دشت ارژن بوده است. حیوانات موجود در منطقه ، عبارتند از : پلنگ، خرس، گرگ ، کفتار، شغال ، روباه، جوجه تیغی، گراز، و ........

2- ویژگی های اقتصادی

اقتصاد این منطقه همواره اقتصاد چند بخشی بوده است ، یعنی تنها بر یک منبع در آمد، مبتنی نبوده است. با وجود امکانات خوب و مناسب برای رونق کشاورزی و دامداری و ایجاد واحدهای تولیدی و صنایع تبدیلی، تا امروز برنامه ریزی شایسته ای صورت نگرفته است و 10% از جمعیت بخش ، با مشکل بیکاری روبه رو هستند.هم اکنون اقتصاد منطقه بر مبانی زیر استوار است: شغل بیشتر مردم بخش کشاورزی و دامداری سنتی ، و محصولات کشاورزی آنان گندم، برنج، یونجه و کشت های متنوع دیگری مانند سیب زمینی و گوجه فرنگی است. زمین های آبی از مرغوبیت یکسانی برخوردار نیست. در بیشتر جاهای منطقه به ویژه در دهستان کوهمره ، مساحت زمین ها بسیار کم است و کشاورزی اغلب به صورت دیم انجام می شود.برنج کاری به شیوه ماشینی ، عقب مانده و بر نیروی کار انسانی مبتنی است. یکی دیگر از شغل های مردم بخش دامداری است. دامداری در این بخش به گونه ای است گه جایگاه دام دامدار ، نزدیک منزل مسکونی وی می باشدودر بهار و تابستان ، دام در مراتع اطراف روستا و چراگاه ها به چرا می رود و درپاییز و زمستان با علوفه تغذیه می شود .

 

+ نوشته شده در  شنبه ۵ شهریور ۱۳۹۰ساعت ۸:۴۵ ب.ظ  توسط حسین  | 

کردان شبانکاره و گفتگو با دکتر جمشید صداقت کیش- برگرفته از سایت شفق(http://shafaaq.com)

کاکه در سرزمین کاکو!

altبررسی تاریخی حیات کوردهای شبانکاره فارس و پراکندگی کوردها در جنوب و شرق ایران

درگفتگو با دکتر جمشید صداقت کیش تاریخ نگار و کردشناس...

رقیب گفت چه می کنی در این درگه؟

چه می کنم؟ دل گم گشته باز می جویم

فیض‌اله پیری:روزگاری که گذرم به سرزمین تفتیده تفتان و دیار"کوچ و بلوچ" افتاد، از سر کنجکاوی مطالعاتم، متوجه حضور تاریخی کوردها در سیستان و بلوچستان و کرمان شدم. در ادامه مطالعاتی ناتمام و سالها بعد از بازگشت از این دیار، به کتاب" کوردان پارس و کرمان" برخوردم که موجودیت تاریخی کوردان را در فارس و کرمان از ایران باستان تا کنون  بررسی کرده است؛ اثری بنام و بلند و آراسته به نام بلند دکتر جمشید صداقت کیش پژوهشگر و کوردشناس نامی دیار پارس. در سال 1380 تعداد 9مقاله از فصل های این کتاب به زبان کوردی ترجمه و در چندین شماره مجله"سروه " انتشار یافت و بعدها متن کامل آن در کوردستانعراق(سلیمانیه) به زبان کوردی ترجمه و منتشرشد. متن اصلی کتاب نیز که به زیان فارسی است، در سال 1382 پژوهش برگزیده ایران شد. استان حافظ آفرین و سرزمین سعدی ساز فارس و شهر آباد آباده، آباد باد که چنین مردی را در سال 1315 روشنی بخش دیدگان کرد و به دنیا معرفی. در کارنامه این زرین قلم باستانشناس، دست کم تاکنون انتشار 200 مقاله علمی و 65 کتاب و صدها گفتگوی کارشناسی منتشر شده و تعدادی نیز آماده انتشار است. آن گونه که گردانندگان سامانه اینترنتی دکتر صداقت کیش نوشته اند، وی تحصیلات آکادمی خود را تا مرحله دکترا در رشته تاریخ و مردم شناسی( شاخه باستانشناسی) از ایتالیا و آکادمی علوم تاجیکستان با درجه عالی اخذ کرده و برای تحقیقاتش به تمامی نقاط فارس سفر کرده و چنانکه خود می گوید: فارس را مانند کف دستش می شناسد. این پارسی زاده کوردشناس ردپای کوردها در سرزمین پارس تا خلیج فارس و استانهای مجاور را کاویده و می گوید: اگر سلامتی اش او را یاری دهد، قصد دارد تا مطالعاتش را جدی تر دنبال کند و به سراغ کوردهای بلوچ شده ارتفاعات تفتان نزدیک شهرستان خاش در بلوچستان برود. سالها آرزوی دیدار و گفتگویی با او همواره در دل بود؛ تا اینکه مراد برآورده شد و او را در همایش بین المللی ادبیات کوردی در دانشگاه کوردستان دیدم. دیدار با او سعادتی بود و گفتگویی مطبوعاتی نیز سعادتی والاتر. قرار تصدیع به ظاهر پنج تا 10 دقیقه بود که معمولاً بهانه ای خبرنگارانه است برای آغاز! دکتر صداقت کیش در همایش بین المللی ادبیات کوردی در دانشگاه کوردستان مقاله ای با موضوع" کوردهای شبانکاره شیراز" به سوغات آورده بود که بر اساس آن غیر از کوردان پارس، گروهی کورد دیگر که ازنظر نژادی نوادگان اردشیر بابکان به شمار می روند، در فارس حیات داشته اند که با نامهای شبانکاره، شوانکاره، شبنکاره، شبانکارگان و شبانکاریان در تاریخ رخ می نمایند. کهنترین و تنها اثری که طایفه های کوردهای شیانکاره را بازکاوی کرده،"فارسنامه" ی ابن بلخی است که بین سالهای500 تا 510 هجری قمری نوشته شده و این کوردها را در پنج گروه اسماعیلیان، رامانیان، کرزومپان، مسعودیان و شکانیان شرح داده است. او در پژوهش خود احتمال می دهد که این کوردها، مذهبی تسنن و امامیه و هفت امامی داشته که با زبانی غیر از پارسی سخن می گفته، اما زبان پارسی را خوب می دانسته اند. دکتر صداقت کیش در پژوهش خود، ایالت شبانکاره، بازماندگان آنان و آثار باستانی برجای مانده از انها را بیشتر کاویده و  درپی آن است که این تحقیق را به صورت کتاب در اختیار علاقمندان قرار دهد. متن حاضر نتیجه گفتگوی یک ساعته با کوردشناس نامی پارس است که 23 اردبیهشت ماه سال 89 در زیر درختان حیات دانشگاه کوردستان با او صورت گرفت و استاد در پایان این گونه علاقمندی خود به فرهنگ و تاریخ کوردها نشان داد: من که این گونه تاریخ کوردها را مطالعه می کنم ، برای فهم بیشتر و رسیدن به نتیجه بهتر، کاش من هم یک کورد بودم! رواست از همکاری جناب معتصم حسینی همکار دکتر صداقت کیش در پژوهش"شبانکاره ها" که ما را در این گفتگو یاری دادند سپاسگزاری شود که خود نیز از تبار شبانکارگان کورد است.


ادامه مطلب
+ نوشته شده در  شنبه ۵ شهریور ۱۳۹۰ساعت ۸:۲۹ ب.ظ  توسط حسین  | 

کردهای بی ملیت سوریه

انسان ها وقتی از سرزمین اصلی خود دور باشند اثرات این دوری در کلیه جوانب زندگی آنها مشاهده میشود که این دوری فقط برای افرادی که این شرایط را تجربه کرده باشند قابل لمس و درک می باشد

هم اکنون هرچند کردهای شیراز نسبت به سایر کوردها( کوردهای کردستان ایران ، عراق ، ترکیه )  از موطن اصلی خود فرسنگ ها فاصله دارند ولی این فاصله به خاطر قرابت آنها با مردم فارس برای انها چندان ملموس نمی باشد ولی گزارشی که توسط بازرس ویژه سازمان ملل از وضعیت کوردان سوریه  منتشر شده خود شاهد وضعیت این ملت زجزکشیده می باشد که این گزارش در زیر خدمتتان تقدیم می گردد:


اولیویه دو شوته، بازرس ویژه سازمان ملل متحد، در گزارشی پس از بازدید از

سوریه، وضعیت این کشور را از لحاظ رعایت حقوق بشر، "اضطراری" توصیف کرده
است.
آقای دو شوته که ملیت بلژیکی دارد بازرس ویژه در امور غذائی است و برای
بازدید از وضعیت خشکسالی در شرق سوریه به این کشور سفر کرده اما در این
سفر شاهد وضعیت زندگی کردهای سوریه بوده و بخش مهمی از گزارش خود را به
مشکلات آنان اختصاص داده است.

آن گونه که در این گزارش آمده، ۳۰۰ هزار کرد در سوریه زندگی می کنند که
فاقد ملیتند، یعنی دولت سوریه از اعطای تابعیت به آنان خودداری کرده و
تابعیت دولت دیگری را هم ندارند و بنابراین از حقوق شهروندی محرومند؛ حق
مالکیت اراضی، تحصیل رایگان، استفاده از خدمات بهداشت عمومی، داشتن
گذرنامه برای سفر به خارج، استخدام در بخش های دولتی و عمومی از آنها
دریغ می شود.

اولیویه دو شوته نوشته که چنین وضعیتی غیر قابل قبول است و باید فکری
برای این کردهای بدون ملیت کرد.

این کردها در بخشی از سوریه زندگی می کنند که پنج سال خشکسالی شدید را
پشت سر گذاشته، تا آنجا که آن گونه که در گزارش اولیویه دو شوته آمده،
دامداران این منطقه بین هشتاد تا هشتاد و پنج درصد دام های خود را از دست
داده اند و بیش از ۸۰۰ هزار نفر از مردم منطقه در فقر شدید زندگی می
کنند.

این در حالی است که شرق سوریه منطقه ای نفت خیز است و تمامی تولید نفت
سوریه که ۳۷۵ هزار بشکه در روز برآورد می شود از این منطقه استخراج می
شود.


ادامه مطلب
+ نوشته شده در  شنبه ۵ شهریور ۱۳۹۰ساعت ۸:۲۹ ب.ظ  توسط حسین  | 

کریم خان زند و جنگهای داخلی- برگرفته از سایت شفق

در دهه ششم قرن هیجده میلادی، ایران در بین شاهرخ از خراسان و محمدحسین خان بن فتحعلی خان قاجار در مناطق مازنداران و استرآباد و اطراف دریای خزر و آزادخان افغان در ارومیه و شاره زور و نواحی در آذربایجان و محمد گلستان و عبدالعی خان در کرمانشاه و کریم خان( در سال 1705 میلادی بدنیا آمد و در سال 1770 میلادی در گذشت و بعد از وی سلسله زندیان تا سال 1750 تا 1794 بر سراسر ایران حکمرانی نمودند) در مناطق غرب ایران و امیر مهانا بن ناصر در بندر ریگ و نصیرخان لاری و شیخ عبدالله بنی معین در جزیره هرمز، ذوالفقارخان در منطقه خمسه و قم و قزوین به چند بخش تقسیم شد. کریم خان باید تمامی اینان را از میان بر میداشت تا بتواند به تنهایی سرزمین ایران را تحت فرمانروایی خود در آورد.

محمد حسن خان که مازندران و استرآباد را تحت کنترل داشت و از مقتدرترین سران بود، با لشکری توانست ساحل دریای خزر"قزوین" و شهر گیلان را به تصرف در آورد و حاجی جمال فومنی را به حاکمیت آن مناطق بگمارد.

بار نخست حاکم کرمانشاه، از کینه کریم خان از وی خواست تا به منطقه تحت قلمرویش بیاید تا بدون جنگ و مسئله ای این مناطق را تسلیم وی گرداند. او نیز با سی و پنج هزار نفر مرد جنگی به راه افتاد و در نزدیکی شهر نیروهای خود را مستقر نمود و در انتظار واکنش کریم خان بود. کریم خان نیز با چهل و پنح هزار نفر مرد جنگی خود را برای جنگ آماده نموده بود. اما بعداً محمد حسن خان بدون آن که وارد جنگ شود با لشکر خود به سمت مازندران عقب نشینی نمود. کریم خان شهر گیلان را تصرف نمود و خود را پابند به پیروی از فرمانهای حکومتی نشان داد. سپس بسوی مازندران رفت و بعد از آن كه محمد حسن خان قاجار را از آنجا بيرون كرد و این منطقه را تحت فرمان خود درآورد و محمد حسن خان نیز به قلعه استرآباد پناه برد و کریم خان نیز این قلعه را محاصره نمود. چون که طرف دیگر قلعه به سمت آب بود و کریم خان بدین روش خواست راه خوراک و آذوقه و مهمات را به قلعه ببندد تا خان قاجار را ناچار نمايد تسليم شود. کریم خان تمامی جوانب را سنجیده بود و آذوقه فراوانی را با خود به همراه آورده بود. ولی چون محاصره به دراز کشید، مجبور شد باب گفتگو را با خان قاجار باز نماید!. این بود که زکی خان زند را به نزد وی فرستاد تا بتوان وی را قانع کند، خود از قلعه بیرون آید و درخواست عفو نماید تا کریمخان محاصره را بردارد و جنگ به طول نینجامد، ولی حسن خان قاجار قبول نکرد. سپس آمادگی خود را اعلام نمود تا تعداد سیصد اسب را به کریم خان بدهد و علاوه برآن پیشنهاد نمود که پسرش محمدخان را همچون گروگان در نزد وی بگذارد تا اگر باردیگر دست درازی به مناطق تحت فرمان زندیان صورت گرفت، فرزندش را به قتل برساند. و لی تمامی اینها کریم خان را قانع ننمود و بر این اصرار دست که باید از قلعه بدر آید.

می گویند؛ خان قاجار خواهری جنگاوری به نام خدیجه بیگوم داشته است که در جنکها دوشادوش برادرش می جنگید و با این که سن وی به سی سال رسیده بود، هر کسی به خواستگاری وی می آمد، قبول نمی نمود شوهر کند. حکایت است که روز خدیجه بیگوم پیراهنی مردانه را برتن می کند و نفری را با خود به نزد کریم خان می برد تا بجای وی سخن گوید تا ندانند وی زن است!. به مقر سربازان زندی بسوی بارگاه کریم خان میرود و یکی از نگهبانان کریم خان مانع از بیگوم می شود. بیگوم فوراً از اسب پیاده می شود و با یک دست وی را بر زمین میزند و دادو فریادی بسیاری ایجاد می شود.

کریم خان از این هیاهو از بارگاه خود خارج می شود تا بدان چه خبر است!؟. بعد از آن که از نیت و مرام آنان آگاه می شود، با وی سخن می گوید و او نیز خود را آشکار می کند. کریم خان عجله ای ننمود و بلکه یک روز ملهت به خان قاجار داد تا آخرین راه خود را انتخاب نماید. روز بعد، برای خان قاجار شرط می نهد که باید خواهرش را به زنی بگیرد و آن دختر نیز باید باکره باشد. ولی خدیجه بیگوم قبول نکرد و گفت: من این مرد را دیدم و اگر به روش دیگری به خواستگاری من می آمد، شاید قبول می گردم. گفتگوها به نتیجه نرسید و جنگ شروع شد در  مراحل نخست به کریم خان فشار سختی وارد شد و قریب بود که کشته شود به روشی معجزه آسا نجات یافت. سرانجام با لشکر خود بسوی کرمانشاه بازگشت نا خود را برای دور دوم نبرد آماده و مهیا نماید!. در این مدت پیمانی را با ایل کلهور  و زنگنه بست و هدف وی این بود که قلعه شهر را تصرف نماید و به صورتی ناگهانی صدای انفجار انبار باروت در قلعه به گوش رسید و چند سنگر قلعه را فرو ریخت. در این زمان، خان زند، نماینده ای را به نزد حاکم کرمانشاه فرستاد تا در مورد تسلیم شدنش به زند گتفگو نماید و بعد از آن که اماننامه گرفتند، کریم خان بدون هیچ گونه درگیری به قلعه وارد شد و شهر به تصرفش در آمد و برای مدتی در آنجا ماند و در آنجا شهین خانم دختر رئیس ایل کلهور محمدخان را به زنی گرفت. در این مدت مردان کریم خان راه را بر آزادخان و مردانش بستند که می خواستند به منطقه خود بروند. آزادخان با هفت هزار جنگاور از ارومیه به سمت کرمانشاه برای یاری رساندن به علی مردان خان بختیاری به راه افتاده بود. وقتی که بختیاری همپیمانش شکست خورد، از پیشروی بازایستاد تا کریم خان زند به کرمانشاه بازگشت. سپس آزادخان تلاش نمود که به ارومیه برود، کریم خان راه را بر وی بست و هیچ نشانه ای از خان زند را نیافت تا با وی گفاگو کند تا اجازه دهد به ارومیه برود و گفت: من هیچی دشمنی با خان زند را ندارم و تا کنون هیچ گونه بدی در حقی نکرده ام و عهد می بندم در آینده نیز با وی دشمنی نکنم. هر کدام از محمد خان زند و شیخ علی خان زند از سخنان وی پشتیبانی نمودند و تلاش نمودند کریم خان را قانع کنند تا با در نظر گرفتن کمی نیروهای کریم خان و داشتن توپ و  مردمان جنگ آزموده وی،  بدو اجازه دهد به محل خود باز گردد. کریم خان به چشم دشمن به آزادخان نگاه می کرد و دائماً هوشیار بود که مغلوب وی نشود و برای همین شروطی را برای وی نهاد و آن این که آزادخان به نزد وی بیاید و اطاعت خود را از زندیان اعلام نماید. آزاخان افغان نیز این شرط را قبول ننمود و بدین منوال بود که جنگی در بین آنان روی داد و چیزی نمانده بود که کریم خان فاتح میدان شود که شیخ علی خان زند و محمد علی خان میدان نبرد را ترک کردند و بسوی قلعه پری براه افتادند. این گونه عملی سبب شد که روحیه مردان جنگی کریم خان ضعیف شود و در این نبرد شکست خورد و بسوی اصفهان عقب نشینی نمود و سپس بسوی مناطق فارس رفت تا دوباره نیرویی را گردآوری نماید.

ادامه دارد...

+ نوشته شده در  شنبه ۵ شهریور ۱۳۹۰ساعت ۸:۲۹ ب.ظ  توسط حسین  | 

سفر نوروزی  به استانهای ایلام و کرمانشاه

فرصتی پیدا شد و در سفری کوتاه ( ۵ روزه) در اوایل نوروز ۸۹ به اتفاق خانواده سری به استانهای ایلام و کرمانشاه زدیم و در این سه روزی که در این منطقه سکونت داشتیم واقعا خوش گذشت و احساس  کرد بودن می کردیم

 در این چند روز برای ارتباط برقرار کردن با جامعه واقعا راحت بودیم و این موضوع را متوجه شدیم که ما در شیراز غریب هستیم و برای ارتباط با مردم باید فارسی صحبت کنیم ولی در این چند روز سفر برقراری ارتباط با مردم  خیلی به سادگی و با زبان کردی  انجام می شد هر چند که هر منطقه گویش های خاص خود را داشتند ولی برای ارتباط با مردم از لر و لک گرفته تا کردهای کلهر و فیلی و .... مشکلی نداشتیم 

در این سفر هرچند به دلیل مشکلات کاری زود به پایان رسید و نتوانستیم از جاذبه های طبیعی این دو استان استفاده لازم را ببریم ولی برای آشنایی با کردزبانان این مناطق فرصتی مناسب بود

 

+ نوشته شده در  سه شنبه ۱۷ فروردین ۱۳۸۹ساعت ۷:۲۶ ب.ظ  توسط حسین  | 

تعدادی از واژه های رایج در بین کردان کرونی چهل چشمه

 

 با سلام

تعدای از واژه های رایج در بین کردان کرونی چهل چشمه به پیوست در ادامه مطلب آمده است امید است زبان شناسان محترم در مورد گویش کردهای این سرزمین نظرات خود را دریغ ننمایند


ادامه مطلب
+ نوشته شده در  جمعه ۱۰ مهر ۱۳۸۸ساعت ۲:۱۲ ب.ظ  توسط حسین  | 

نوروز


nooroz-kurdshiraz.jpg
DSC00298hossein.jpg
عید نوروز بر دوستان بزرگوار  مبارک باد
+ نوشته شده در  یکشنبه ۲ فروردین ۱۳۸۸ساعت ۵:۱۸ ب.ظ  توسط حسین  | 

کردان کرونی

در حال حاضر در استان فارس ، گروهی از کردان  زندگی می کنند که خود را کرونی می نامند این گروه در حدود 1000 خانوار هستند که در روستاهای شیراز و کازرون و سپیدان زندگی می کنند

این افراد دارای ویژگی های زیر می باشند  

1-   زبان و گویش آنان کردی است

2-   مذهب آنان شیعه 12 امامی است

3-   در زمینه چگونگی حضور در این منطقه اتفاق نظر ندارند( بعضی معتقدند در زمان کریم خان زند به شیراز آمده اند و بعضی می گویند از کرمانشاه آمده اند و گروهی می گویند از کردستان آمده اند و ...)

4-   همگی قریب به اتفاق آنان تا سالهای 1341 که اصلاحات ارضی در زمان پهلوی صورت گرفت بصورت عشایری زندگی می کرده اند ولی اینک تقریبا بیشتر آنها اسکان یافته و در روستاها و شهرهای شیراز و کازرون و بیضاء و .... ساکن شده اند .

5-   سردسیر این گروه روستای چهل چشمه کرونی در 40 کیلومتری غرب شیراز در بخش ارژن از شهرستان شیراز بوده و گرمسیر آنان منطقه سرقنات در منطقه دشتک در 20 کیلومتری جنوب شرقی شهر کازرون می باشد .گرچه طول ایل راه این گروه 128 کیلومتر می باشد اما عده ای از آنها در روستای قوام آباد چیچکلو و روستای مجاور آن از بخش بیضا سپیدان می باشد که احتمال می رود این ایل راه در زمانهای قدیم تا آن منطقه نیز ادامه داشته است و حتی بیشتر از آن .

6-    دو روستای چهل چشمه کرونی و قوام آباد چیچکلو تقریبا بصورت 100 درصد جمعیت انها کرد می باشد و تعداد کمی از آنان ترک و لر و فارس ( تاجیک ) می باشند ولی در سایر روستاها جمعیت بصورت ترکیبی از کردان و ترکان قشقایی و فارسها می باشد 

7-   آشنایی و ارتباط کردان روستاهای قوام آباد چیچکلو و چهل چشمه کرونی بسیلر محدود می باشد و عموما از هم اگاهی و اطلاع ندارند و از لحاظ پیوند های زناشویی هیچ گونه ارتباطی مشاهده نمی شود و فقط بعضی از ترکان چهل چشمه کرونی مدعی هستند اجداد آنها از کردان مستقر در بیضاء ( که احتمالا از همان کردان قوام آباد چیچکلو باشند ) می باشند

8-   با توجه به دورافتاده بودن روستای قوام آباد چیچکلو  خصوصیات فرهنگی و اجتماعی آنان با دیگر کردان کرونی فارس تفاوت دارد

9-   توزیع جغرافیایی و پراکندگی روستاهایی که دارای کردان کرونی می باشند به شرح زیر می باشد:

9-1- روستای چهل چشمه کرونی در بخش ارژن  شهریتان شیراز که  مرکزیت دهستان دشت ارژن با این روستا می باشد

9-2- روستای خیرآباد کرونی در بخش مرکزی شهرستان کازرون

9-3-روستای بهرام آباد کرونی در شهرستان کازرون

9-4- روستای وفادارآباد از شهرستان کازرون

9-5- روستای شیخی از شهرستان کازرون

9-6-منطقه سرقنات در دشتک در جنوب شرقی شهر کازرون

9-7- روستای قوام آباد چیچکلو از بخش بیضاء شهرستان سپیدان

9-8- روستای باباکوهک از بخش بیضاء شهرستان سپیدان

9-9- شهر کازرون  بویزه منطقه بهشت زهرا در شمال شهر کازرون

9-10-شهر شیراز ( شهرک های غربی و جنوبی شهر شیراز از جمله میانرود ( بهارستان) ،  والفجر ، سجادیه سیمان ، عادل آباد ، گلستان ، قصر قمشه ،فرهنگیان  و ...)

10-معنا و مفهوم  واژه "کرونی"  را معمولا افراد این ایل نمی دانند ولی احتمالا اصل این واژه " کرهانی" بوده است که بصورت کرانی نیز آمده است .

 آکوپوف در کتاب خود می نویسد :

« بخش باقی مانده از ایل] زنگنه[ در فارس تا همین چندی پیش هم چنا خود را کورونی ]کرونی [  که می نماید شکل تحریف شده " گورانی " باشد می نامند »

این نویسنده به نقل از هدایت در کتاب تاریخ "زندیه" چنین می نویسد :

«از اخبار منابع در می یابیم که کریم خان زند در سده هیجدهم میلادی ، بخشی از مردم جنوب کردستان را به فارس برد و در آنجا پیشینیان سنجابی ها – پیشینیان ، نه این که خودشان – در کنار کردان  زنگنه در نزدیکی شیراز می زیسته اند . آنها را بختیار خان ، دوباره به کردستان آورد »

در قبرستان قوام آباد چیچکلو سنگ قبرهایی با واژه" کرانی" وجود دارد که کهن ترین آنها مرب.ط به تاریخ 1248 می باشد که 55 سال پس از مرگ کریم خان زند می باشد

11-کردان روستای قوام آباد چیچکلو خود را از طایف لک می دانند که هیچ اثر نوشتاری از آنها وجود ندارد

12-در میان نام خانوادگی افراد روستای قوام آباد " گوران نیک بنیاد"  وجود دارد که خود را از ایل گوران می دانند در میان نام خانوادگی روستای بهرام آباد کرونی کازرون نیز نام خانوادگی "زندی " وجود دارد که شاید تاثیر پذیریث از ایل زند باشد . با توجه به وجود تعداد بیشمار سنگهای قبر قبرستان قوام آباد در سده سیزدهم هجری قمری ، تعداد کردهای زنگنه در آن منطقه زیاد بوده است. در قبرستان روستای خیرآباد کرونی فقط یک قبر با نام" زنگنه" از سال 1368 هجری قمری وجود دارد  

13- یکی دیگر از نکات مجهول در مورد کردان کرونی در شیراز وجود یک روستای فاقد کرد در 7 کیلومتری جنوب شهر شیراز می باشد که اکثر آنها که حدود 200 خانوار می باشند که 120 خانوار انها  دارای اصالت ترک قشقایی می باشند و یا از اهالی کوهمره سرخی هستند . بقیه از نقاط دیگر فارس می باشند که در این منطقه سکونت دارند . جالب این که در بین افراد این روستا افراد زیادی دارای نام های خانوادگی"کرونی" ، "کرانی نژاد" و "کرانی" و ... می باشند با توجه به این که کریم خان زند کردان زیادی از همرزمان و همراهان خود را در مجاورت شهر شیراز سکنی می دهد تردیدی وجود ندارد که افراد و خانوارهای قدیمی و اولیه ساکن این روستا از بازماندگان کرد بوده باشد و این منطقه یکی از مناطق کردنشین شیراز بوده باشد که بتدریج با مهاجرت سایر افراد حضور کردان در این روستا کمرنگ شده است و در حال حاضر نیز این خصوصیت از بین رفته است .  در بررسی سنگ قبرهای روستای کرونی قدیمی ترین سنگ قبر مربوط به سال 1132 ه . ق و سپس 1236ه . ق می باشد که در نوشتار هیچکدام نامی از طایفه یا نژاد و گروه کرانی ذکر نشده است .

14- در کتاب وقایع اتفاقیه("گزارش های خفیفه نویسان انگلیس" که به کوشش" سعیدی سیرجانی " در سال 1361 در انتشارات "نشر نو" چاپ شده است )از طایفه کرانی و افرادی که از این طایفه بوده اند وقایعی ثبت شده است :

«امان الله خان کرانی یا سرمست کرانی در سال 1301 ه.ق به صحرای بیضاء( از شهرستان سپیدان )  می روند که همان منطقه قوام آباد چیچکلو می باشد . نکته دیگر این که در یک جا در این کتاب از شخصی به نام محمدعلیخان کرونی نام می برد»

تردیدی نیست که اصل واژه" کرونی" واژه "کرانی" بوده باشد  نکته دیگر این که در حال حاضر کرانی ها خود را لر و زند می دانند در حالی که کرونی ها خود را کرد می دانند

در همان کتاب ذکر شده است که طایفه "کرانی و لرها" در شیراز هر دو از نوکران "  قوام الملک" بوده اند در حالی که" کردان کرونی" شهرستان کازرون زیر چتر کلانتر طایفه کشکولی از ایل قشقایی بوده اند .

15- در کتابی با نام  "دو سفرنامه از جنوب ایران"  که توسط دو نفر از صاحب منصبان و مهندسان  دوران قاجار در زمان انجام ماموریت نظامی برای شناسایی راههای داخلی جنوب برای انتقال ادوات نظامی از  بوشهر به مرکز(تهران )  در سالهای 1256 و 1307 هجری قمری نگاشته شده است و به تصحیح و اهتمام سید علی آل داوود توسط انتشارات امیبرکبیر در سال 1377 چاپ شده است و نسخه خطی آن در  کتابخانه ملی و مجلس موجود می باشد آمده است :

«

وقایع یوم ششم شهر ذیحجه الحرام مطابق

سیچقان ئیل خیریت دلیل سنه 1256

( محال خانه زنیان )

از اقبال بی زوال خدیو بی همال و شاهنشاه ظفرمند بلند اقبال روحنا فداه از بلده شیراز حرکت و روانه محاق «خان زنیان» و مسافت این راه هشت فرسنگ تمام است و از اصل بلدهخ الی باغی که موسوم به باغ شاه چراغ است راه صاف و هموار است . بعد از آن همه جا دوفرسنگی کاروانسرا باید روی به فراز رفت و کاروانمسرای مزبور در سمت راست رودخانه مسمی به «قره غاج» واقع و نزدیکی کاروانسرا نهر آبی است که از سمت چشمه صفا و شمال کاروانسرا می آید  و متصل به رود خانه می شود و رودخانه مذکور همه جا مارپیچ می رود و آبش بسیار صاف و شیرین و گواراست . و کل این صحرا چمن و سبزه زار و مرتع دواب و اغنام ایلات کرانی و جامه بزرگی است و شمال کاروانسرا به قدر هشتاد درجه میل به مغرب راهی است که مستقیم به قبعه سفید می رود و در همین راه به فاصله نیم فرسنگ از کاروانسرا مکانی است که نزاع کلی در میان لشکر امیرتیمور و شاه منصور اتفاق افتاد و لشکر شاه منصور شکست خورده روی به هزیمت نهادند و اصل خانه زنیان جزء بلوک «کوهمره» ماصرم است »

"مختصری از این کتاب در آینده ذکر خواهد شد "

با توجه به این موضوع حضور ایلات" کرانی" که همان" کرونی " می باشد   در بخش ارژن (از غرب شیراز و خان زنیان تا چهل چشمه کرونی ) حتمی می باشد و نشان دهنده تملک و استقرار این مناطق توسط اجداد کردان کرانی ، کنونی دارد 

 اگه مطلب طولانی شد برای این بود که تلافی چند ماه تاخیر رو کرده باشه

با مطالب اختصاصی در مورد هر کدام از این روستاها در آینده در خدمت شما بزرگوراران خواهم بود

 

 

 

+ نوشته شده در  یکشنبه ۲۸ مهر ۱۳۸۷ساعت ۱۰:۱۶ ب.ظ  توسط حسین  | 

ازدواج

به زودی وبلاگ با مطالب جدید به روز آوری خواهد شد

 

 

 از کلیه دوستان که مطالب و نظرات خود را در طول دوره فوق از من دریغ ننمودند تشکر و سپاسگزاری می نمایم

 

+ نوشته شده در  چهارشنبه ۲۷ شهریور ۱۳۸۷ساعت ۸:۱۸ ب.ظ  توسط حسین  | 

کردان غازیوند در شیراز

کردان غازیوند در شیراز

 

ژوکوفسکی ( v.a.Jokovicksi) که در سال 1882 به شیراز آمده است ( حدود 12۶ سال پیش ) در باره مردم تلخداشک می نویسد :

 

" روستای تلخی دشک در جنوب غربی شیراز در حومه باغ  کمال الملک ( باغ عفیف آباد) واقع شده ، ساکنان آن کرد بوده و از طایفه کوزیوند از ایل گوران می باشند که از آئین و مذهب ویژه ای برخوردارند "

 

محله تلخ دشک در مرکز شهر شیراز  و در حدفاصل بولوارهای ستارخان و مطهری ( زرگری ) قرار دارد که به قول میرزاحسن فسایی  به نام یکی از دولتمردان دوره های گذشته که "خداش" نام داشته ، شناخته می شود

 


ادامه مطلب
+ نوشته شده در  جمعه ۱۷ اسفند ۱۳۸۶ساعت ۱۲:۳۰ ق.ظ  توسط حسین  | 

روز جهانی زبان مادری

 

روز بیست و یکم فوریه

 

 ( دوم اسفند ماه )

 

روز جهانی زبان مادری

 

مبارک باد

 

+ نوشته شده در  جمعه ۳ اسفند ۱۳۸۶ساعت ۶:۵۹ ب.ظ  توسط حسین  | 

سرگذشت کردان شیراز از زندیه تاکنون

 

با عذر خواهی از محضر کلیه دوستانی که در این مدت لطف خود را از من دریغ ننمودند با تاخیری ۶ ماهه ادامه مطلب کردان شیراز و تاریخچه این قوم خدمت دوستان عزیز تقدیم می گردد

 

 

 

دوره کریم خان زند

 

 

در دوره کریم خان زند در ارتباط با کردان وقایعی رخ داد که به ترتیب رخداد به شرح ذیل است:

1-    غارت اموال تجار بدست طایفه های لر ، ترک ، عرب و کرد که علیمردان خان فرمان قتل و غارت آنها راصادر می کند

2-    شهر قمشه ( شهرضای کنونی در جنوب اصفهان) توسط لشکریان  فتحعلی خان افشار که شامل افغانان و بلوچان و ازبک ها و ترکها و کردان بوده محاصره و تسخیر میشود

3-    خسروخان اردلانی والی کردستان مدتها در شیراز بوده است

     ۴- کریم خان زند برای تسخیر بصره و بغداد  الله قلیخان ، نواده شیخ علیخان را با لشکر زنگنه و کلهر به طرف بغداد گسیل می دارد


ادامه مطلب
+ نوشته شده در  جمعه ۳۰ آذر ۱۳۸۶ساعت ۱۰:۰ ق.ظ  توسط حسین  | 

كرد ان پارس در دوره زندیه

دوره زندیه

همان گونه که قبلا نیز اشاره شد بیشترین اطلاعات ازکردان فارس در دوره زندیه می باشد که به همین سبب در این جا به صورت مفصل به آن پرداخته خواهد شد :

 

 ایل زند یکی از شاخه های ایل های ایرانی نژاد بوده اند و با یکی از گویش های لری صحبت می کرده اند . ایل زند زیرگروه قبیله لک بوده است .

در سده دوازدهم جمعیت این ایل آن چنان زیاد نبوده است .با توجه به این که بیشتر منابع ایل زند را لر ذکر می کنند اما در کتاب " کرد در دایره المعارف اسلام ص 97  " چنین آمده است :

" زندیه یک طایفه کرد بوده و در درجه اهمیت قرار داشت  . آنها بین همدان و ملایر در ناحیه ای که قبلا ایغار نامیده می شد، زندگی می کردند .در زمان نادر شاه به خراسان کوچانده شدند اما پس از مرگ نادر شاه دوباره به موطن خود بازگشتند."

 

دوره کریم خان زند:

مردم شیراز و فارس کریم خان را لر می دانند . در برخی منابع نوشتاری هم وی را لر لک ذکر کرده اند .یکی از پژوهشگران کرد ، کریم خان زند را از طایفه کرد لک می داند (زه کی به گ ، محمد ئه امین ، کورد و کوردستان ، چاپ بغداد 1932 میلادی جلد 1)

 هم چنین کنسول ا. آرلف ( به نقل از آکوپوف ص 84 ) می نویسد :" کریم خان زند ،  خودش زنگنه بود "

به هر روی کریم خان زند ، در سال 1164 ه.ق . شیراز را به پایتختی برمی گزیند و چند طایفه کرد را از کردستان به شیراز می آورد از جمله طایفه احمدوند ، کرونی ، کلون عبده و ایل بایروند.( نکته جالب این که در شهرستان کازرون و در نزدیکی دریاچه پریشان دو روستا به نام های کلونی و عبده ای وجود دارد که می تواند نشان از نامگذاری این روستا به دلیل همین طایفه بوده باشد ) .افزون بر اینها حدود 90 هزار نفر از ایلات بختیاری، زنگنه ، وند و لیلاوی را مانند گروه احمد وند و کرونی در نزدیکی شهر شیراز اسکان می دهد.(کتاب مجمع التواریخ ، ص 342 و تحفه العالم، ص145( به نقل از: ورهرام ،ص 182)) . البته در منابع دست اول زندیه هم می بینیم که طایفه مافی ( در کتاب عبدالکریم شیرازی ،ص132آمده است که :"مافی از قبایل لک که در حوالی قزوین اسکان دارند " ، طایفه باجلان ، طایفه چگنی و ... نیز در شیراز و فارس بوده اند .( به نقل از ابوالحسن غفاری کاشانی در کتاب گلشن مراد که به اهتمام غلامرضا طباطبایی مجد در سال 1369 در انتشارات رزین چاپ گردیده است ، ص .758(این کتاب برای نخستین مرتبه  در سال  1369چاپ گردید و اطلاعات فراوانی در زمینه کردان ایران در دوره زندیه ارائه کرده است که هیچ یک از پزوهشگران کردشناس در آثار خود از این کتاب استفاده نکرده اند)،)

هم چنین در این زمینه اکوپوف در صفحه 69 (به نقل از هدایت در کتاب تاریخ زندیه ،تهران ،1955 ) چنین می نویسد :

"از اخبار منابع در می یابیم که کریم خان زند در سده هیجدهم میلادی ، بخشی از مردم جنوب کردستان را به فارس برد و درآنجا پیشینیان سنجابی ها پیشینیانشان ، نه اینکه خودشان در کنار کردان زنگنه در نزدیکی شیراز می زیسته اند . آنها را بختیار خان ، دوباره به  کردستان آورد."

یکی از پژوهشگران معاصر ( ورهرام ، ص 182) اظهار نظر کرده است:"  کریم خان زند به دلایل سیاسی و آرام نگه داشتن قبایل مختلف و هم چنین رونق شیراز گروههای مذکور را مجبور به اقامت در شیراز نموده است" اما از لحاظ منطقی این مساله دور از ذهن به نظر می رسد که آدمی 90 هزار و حداکثر دو تا سه برابر این تعداد را در شهر شیراز و اطراف آن اسکان بدهد ،چه معمولا تمامی اینان از عشایر بوده اند و سرکش و نافرمان و کنترل آنها در داخل شهر  و اطراف آن نهایت مشکل بوده است . حال اگر نظریه کرد بودن کریم خان زند را بپذیریم ، به نظر پژوهشگر ارجمند دکتر صداقت کیش ، توجیهی منطقی است که کریم خان زند از کردان ، برای پشتوانه خود به شیراز و اطراف آن بیاورد . وجود کردان بیشمار و نقش آنها در دوره این پادشاه ، در شیراز و فارس و بازماندگان کنونی کردان در فارس تا اندازه ای این مساله را تایید می کند . درحال حاضر روستایی به نام کرونی در هفت کیلومتری جنوب شهر شیراز قرار دارد که گرچه به ظاهر کرد نیستند اما نام یک طایفه کرد بر روی یک روستا در مجاورت شیراز دلیلی بر این مدعاست.

به هرحال کردان در دوره کریم خان زند دارای نقشی اساسی بوده اند که بعضی از انها در ادامه خواهد آمد.

دو فرزند کریم خان زند دارای مادرانی کرد بوده اند و تردیدی نیست که کریم خان زند با وصلت با کردان موقعیت خود را از لحاظ پشتوانه بیشتر تثبیت می کرده است .

1-بزرگترین پسر کریم خان زند به نام ابوالفتح خان ، از مادری  کرد قوچانی ، خواهر اسماعیل سلطان کرد قوچانی ،در سال 1169 قمری به دنیا می آید و در سال 1201 در می گذرد ." آرامگاه این شاهزاده امروز در گوشه هنرستان مجاور بقعه مبارکه علی بن حمزه در شهر شیراز ، قرار دارد . "

  2- سومین فرزند کریم خان ، به نام محمد ابراهیم خان بوده است که از بطن دختر محمد رضا خان کلهر در سال 1182 به دنیا می آید و در سال 1216 در نهاوند در می گذرد .

وقایع دوره کریم خان زند و جانشینان کریم خان زند و هم چنین شرح حال کردان فارس در دوران قاجار و پهلوی  در مطالب بعدی به میان خواهد آمد .

و چند کلام با گویش زیبای کردی کرونی برای تشکر و سپاس از تمامی دوستان عزیز که با پیام های خودشان مشوق بنده بوده اند :

"له گره له گشت هه دوسل و برا و خوویش که کان عزیز که تا اینه و پیامه له که یان منی ،  ارای ادامی ای ریه که ،  وه پیش گه رته مه ته شویق کرده نه، ته شکور اکه م ،  و له گشته یان اتوه وه م  که اگه انتقاد و یا نظری و یا اطلاعاتی درن ، ارام نو ایمیل رد کن بیه ،  تا وه نوی خوه یان گره بنیسم ."

در آینده و پس از پایان گزارش وقایع تاریخی کردان فارس سعی خواهم نمود مقداری از تاریخ فاصله گرفته و به ارائه مطالبی مربوط به زندگی کنونی کردان فارس در شیراز و روستاهای کردنشین فارس و عکس هایی از بزرگان و پیشکسوتان آنها بپردازم و مطالب بیشتری نیز در مورد آداب ، رسوم ، عقاید ،گویش ، کلمات و ساختار زبانی و سنت های رایج در بین آنها  نگارش خواهم نمود.

امیدوارم در این راه دوستان کرد زبان  هم چون گذشته مساعدت و همکار ی خود را از من دریغ ننمایند ، چرا که بدون همکاری آنها ادامه راه امکان پذیر نخواهد بود .

+ نوشته شده در  جمعه ۱۸ خرداد ۱۳۸۶ساعت ۱۱:۱۷ ب.ظ  توسط حسین  | 

کردان پارس پس از رموم پارس از دوره صفویه تاکنون

 

" كرد ان پارس پس از رموم كردان پارس"

"( از دوره صفويه تا امروز) "

 

در ادامه كمي از گذشته هاي دور فاصله مي گيريم و سرگذشت كردان پارس و شيراز در دوران هاي صفويه و افشاريه را به اطلاع مي رسانم  .

دوره صفويه :

گزارشي از وضع ارتش ايران از سال 1128 هجري قمري در دست است كه در آن آمده است:

"به قدر سه لك (( واژه اي هندي به معني هزار))خانه وار از ايلات آورده در كوهستانهاي قريب به ساحل فارس مسكن نموده اند . چنانچه نام ايلات مذكور زنگنه كرايلي ، قشقه اي ،و ممسيني است"

در حال حاضر تيره اي به نام زنگنه در ايل قشقايي وجود دارد كه به تركي صحبت مي كنند اما در استان كنوني بوشهر و استان فارس گروهي زنگنه هستند كه به زبان  فارسي تكلم مي كنند .ترديدي نيست كه گروه دوم بايستي از بازماندگان كردان باشند

دوره افشاريه :

در حدود 1150 هجري قمري در ابيورد خراسان كردهاي قراچورلو،باچانلو،شيخوانلو ،گاوشانلو،كيپنكلو،كيوانلو،ميانلو،پالكانلو و كرگرلو زندگي مي كرده اند

در همان سال در زمان نادر شاه افشار در بنادر جنوبي مسقط و بحرين شورش هايي رخ مي دهد كه نادر شاه كوسه احمدلو افشار را فرمانده سپاهي مي كند و به همراه او از تركمان ها ( طايفه ابوالوردي) و كردان شيخوانلو و كيوانلو و گاوشانلو و ... را به فارس مي فرستد. كوسه احمد لو به علت تباني ها به دستور نادر شاه كشته مي شود و تا سال 1157 هجري قمري هم چنان شورشها و طغيانهايي در فارس ادامه دارد . در نتيجه تركمان ها و كردان مزبور كه فرماندهشان به دستور نادر كشته مي شود و خود در اين شورش ها دست داشته اند ، از ترس مجازات در شيراز و فارس ماندگار مي شوند.

محل طايفه ابوالوردي در تل شاهزاده كه امروزه به نام ابيوردي در شمال شهر شيراز است ، ميباشد اما هيچگونه اطلاعي از محل استقرار كردان ابيوردي در شيراز و فارس نداريم و با توجه به كتابي كه درباره طايفه ابوالوردي در شيراز چاپ شده ولي ذكري از كردان ابيوردي در شيراز و فارس نشده است .

اما تعدادي از بزرگان و ريش سپيدان طايفه كروني (از جمله شادروان شادي نظرپور و تعدادي ديگر از آنها كه در قيد حيات هستند ) از وجود كرداني در محله ابيوردي شيراز كه به گويش كردي همانند كردان چهل چشمه سخن مي گويند خبر مي دهند كه با كردان چهل چشمه كروني داراي آمد و شد  بوده اند ولي به دلايل مختلف اين  ارتباطات در حال حاضر كمرنگ شده است

 

در مطالب بعدي و در  ادامه سرگذشت كردان شيراز در دوره زنديه در  پي خواهد آمد .

+ نوشته شده در  جمعه ۱۷ فروردین ۱۳۸۶ساعت ۱۲:۳۰ ب.ظ  توسط حسین  | 

تبریک سال نو

"سال و فال و مال وحال و اصل و نسل و تخت و بخت 

باد ت اندر شهریاری برقرار و بادوام

سال خرم ،فال نیکو ،مال وافر ،حال خوش

اصل ثابت ، نسل باقی ، تخت عالی ،بخت رام "

 

آغاز سال ۱۳۸۶ خورشیدی و

سال  ۲۷۰۷   کــوردی و

۷۰۲۹ میترایی اریایی و

۳۷۴۵زرتشتی و

۲۵۶۶ شاهنشاهی و  

فرارسیدن نوروز باستانی

بر کلیه هم میهنان عزیز

وکلیه پارسی گویان گیتی و

 برپا کنندگان جشن نوروز باستانی

و هم چنین کردان عزیز سرتاسر جهان 

 "بویژه کرد زبانان دور افتاده از کردستان  "

تبریک و تهنیت  باد

+ نوشته شده در  پنجشنبه ۲ فروردین ۱۳۸۶ساعت ۸:۴۶ ق.ظ  توسط حسین  | 

"واژه كرد در عبارت رموم كردان پارس"

 

"واژه كرد در عبارت رموم كردان پارس"

 

با درود وسپاس به كليه دوستان  و همه شما عزيزان در ادامه مطالب قبلي،  بحث كردان پارس را با بررسي نظريه سعيد نفيسي در زمينه واژه "كرد" پي مي گيرم.

سعيد نفيسي در كتاب " خاندان طاهري" واژه "كرد" را چنين تشريح مي كند :

«چون مهمترين كار اين مردم بيابان گرد و چادرنشيني ،پرورش اغنام و احشام بود و بيشتر از چوپاني و شباني روزگار مي گذرانده اند ،در زبان فارسي ،كرد را معني چوپان وشبان هم آورده اند»

ايشان در جايي ديگر مي فرمايد:

«باز دلايل ديگر هست كه كرد اطلا در زبانهاي ايراني به معناي بيابان گرد و كاملا مترادف همان كلمه nomade فرانسه است كه از ريشه namos  يوناني به معني چراننده است و شگفت تر اين كه در زبان فارسي هم كرد را به معني "گله چران" به كار برده اند و طبيعي هم است زيرا چادرنشينان هميشه گله دار بوده اند . معني كرد با گله چراني به اندازه اي ملازم يكديگر است كه در دوره ساساني و تا مدتي از دوره اسلامي طوايف مختلف كردها را "رم " مي گفتند و اين همان كلمه اي است كه در زبان امروز ما         " رمه"  شده است و اين كلمه به زبان عرب هم رفته است  منتهي اغلب آن را" زٌم" و جمع آن را كه مي بايست" رموم"باشد" زموم "  نوشته اند. در بسياري از متون فارسي هميشه كه خواسته اند طوايف چادرنشين ايران را برشمارند ، ايشان را كرد ناميده اند و در اين اواخر كرد اصطلاحي خاص شده است براي چادرنشينان ايراني نژاد كه نژاد وزبانشان ترك و تازي نباشد . به همين جهت است كه هر طايفه ايراني را كه به تركي و تازي سخن نمي راند و از نژاد ترك و عرب نبوده و چادرنشين بوده در هر جا كه بوده است كرد گفته اند چنانكه مثلا بختياريها و لرها و همه چادرنشينان فارس و كرمان و خراسان و نواحي مركزي و غربي و شمالي ايران را در هر كجا بوده از كرد دانسته اند و حتي آـنها را هم كه از نژاد ايراني اند و به زبانهاي ايراني (اقسام كردي ) سخن مي رانند ، در هر كشور ديگر باشند كرد مي دانند و اين نكته بسيار متقن و عالمانه است و دلايل بسيار با خود دارد و گمان ندارم دانشمندان هيچ دياري رنج بحث و رد آن را بر خود هموار كنند»

لذا در رد اين سخنان موارد زير به آگاهي مي رساند :

در بحثي از كارنامه اردشير بابكان كه متني است از دوره پيش از انوشيروان و نوشته سال 1054 يزدگردي چنين آمده است :

« و ساسان شپان پاپك بود و همواره با گوسپندان بود و از تخمه داراي دارايان و اندرش خدايي الاسكندربگريز و نهان- روشي و با كرد شپانان بسر مي برد ....»

خوب اگر "كرد" را به معني شبان بپذيريم ، چرا در اين متن عبارت "كرد شپانان" را به كار برده است ؟ بنابراين منظور از اين عبارت "كردشپانان"  يعني شپاناني كه از نژاد كرد بوده اند و مسلم است كه واژه "كرد" در متن هاي سده سوم هجري به بعد چيزي غير از منظور نژاد كردي نيست.

دليل ديگر ايل عرب از صدر اسلام در فارس بوده اند و از سده سوم هجري قمري در لابلاي متون تاريخي و جغرافيايي ، ايلات ديگر مانند شول ها ،لرها، تركمانان و تركها را در فارس مي بينيم كه به همراه كردها آمده اند . پس چرا در اين متن ها ننوشته اند : كردان عرب ، كردان شول ،كردان لر ، كردان تركمان و كردان ترك ؟

در نتيجه مسلم است كه واژه "كرد" در عبارت  "زموم الاكراد پارس"  يا  "رموم الاكراد پارس"  غير از بحث نژاد كرد چيز ديگري نيست .

منتظر نظرات ، پيشنهادات و  نقد مطالب فوق بويژه از  سوي دوستان كرد زبان و مورخان ارجمند مي باشم .

 

+ نوشته شده در  پنجشنبه ۱۲ بهمن ۱۳۸۵ساعت ۱۲:۴۶ ب.ظ  توسط حسین  | 

سلام مجدد

 ضمن سپاس از كليه عزيزاني كه مرا از راهنماييهاي خود بهره مند ساختند به اگاهي مي رساند  به دليل گرفتاري هاي  شغلي چندماهي  تارنما به روز نشده است كه به زودي  با مطالب جديد به  روز رساني خواهد شد .

سپاسگزارم  -  ارادتمند شما - حسين 

+ نوشته شده در  چهارشنبه ۴ بهمن ۱۳۸۵ساعت ۱۰:۱۸ ب.ظ  توسط حسین  | 

"سرانجام كردان پارس"

 

با عرض سلام مجدد به كليه دوستان  به دليل گرفتاري هاي شغلي موفق به روز كردن تارنما در طول سه ماه گذشته نشده ام  مطالب زير تقديم مي گردد :

امير تيمور دو مرتبه به فارس لشكر كشي مي كند و در مرتبه دوم در سال 795 قمري به تاخت وتاز احشام كرد و لر فارس مي پردازد كه به دلايل فراوان دليل ضديت او با ايلات فارس يعني لر ، شول  و كرد كه جزو سپاهيان شاه منصور از بازماندگان آخرين پادشاه آل مظفر و طرفدار وي بوده اند ، به دليل شكست امير تيمور در درگيري او با شاه منصور در روستاي گويم (20 كيلو متري شمال باختري شيرازامروز) و شكافتن قلب اطرافيان امير تيمور و ضربت شمشير خوردن ايشان از شاه منصور در اين نبرد بوده است .   

كردان پارس به ندرت زير سايه ايلخانان و تيموريان بوده اند و چون اساس جامعه كردان را خاك (قبيله و روستا ) و خون (خانواده) تشكيل مي داده اند همواره به مخالفت با مغولان و ايلخانان و تيموريان برخاسته اند و ميهن خود را پاس داشته اند بنابراين موارد زير در مورد سرانجام كردان پارس قابل ذكر مي باشد :

1-   از سده ششم هجري قمري به بعد گروههاي بيشماري از تركان و مغولان و تيموريان به فارس سرازير مي شوند و به نحوي كه سيل تركان در فارس به گونه اي است كه در شيراز كودتا مي كنند و تمامي پادشاهان محلي سلسله سلغريان در فارس از اين تركان تازه وارد و كودتا چيان هستند

2-   سيل خروشان تركان به فارس و كرمان در اين دوره ها ادامه داشته است به گونه اي كه در سال 907 قمري با روي كار آمدن شاه اسماعيل صفوي 75 هزار ترك از ايل ذوالقدر ، 100 هزار ترك از ايل افشار به فارس كوچانده مي شود و 50 هزار ترك از ايل افشار به يزد و 50 هزار از همين ايل به كرمان مي روند و از سال 907 تا 1004 قمري          وا ليگري تمامي شهرهاي فارس در دست ايل ذوالقدر بوده است . تاريخ نشانگر اين است كه كردان همواره با ترگها مخالف و دشمن بوده اند و با هم ن‍‍ژادان خود يعني آريايي ها روابط خوب داشته و فرمانبردار بزرگان خود بوده اند .( همانگونه كه امروز نيز شاهد اين دشمني ها و نسل كشي هاي كردان در كردستان تركيه مي باشيم )  بنابراين تضاد دولت به ويژه مغولان با كردان فارس زياد است و سركوبي و كوچاندن اجباري شروع مي شود . نكته اي كه مشخص است اين است كه سركوب با شمشيرهاي تيز مغول انجام شده و تيموريان جاپاي مغولان نهاده اند و صفويان با حكومت تركي خود و شيعه گري افراطي خود دست به نابودي كردان پارس كه احتمالا اهل تسنن بوده اند  زده اند  و فشار خود را بر كردان پارس تنگ كرده اند .

3-   بعيد به نظر مي رسد كه 500 هزار نفر از كردان پارس ناگهان درسده نهم هجري از بين رفته باشند . گاي لسترنج بر اين باور است كه تمام كردان پارس به كهگيلويه رفته اند كه به دلايل فراوان اين نظريه رد مي شود اما احتمالا تنها رم جيلويه به منطقه كهگيلويه وبوير احمد رفته باشد .

4-   احتمال زيادي مي رود كه كردان پارس در قبايل لر فارس ( كه مشخص نيست از چه زماني در غرب فارس سكني گزيده اند ) يعني شولان و بعد ممسني و سپس لرهاي كهگيلويه و بوير احمدي تحليل رفته باشند . نمونه اين تحليل رفتن ها ، قوم لر شول در منطقه شولستان فارس ( شهرستان ممسني كنوني ) است كه نمي دانيم سرانجام آنها چه شده است .

5-   آن لمبتون (Ann k.s. Lambton) در كتاب ايلا ت ايران مي نويسد : احتمال دارد رم هاي پيشين ( كردان پارس ) در ايل شبانكاره حل شده باشند كه با توجه به سركوبي  ايل شبانكاره در سده هشتم اين نظريه هم رد مي شود .  

6-   قحطي و خشكسالي هاي پياپي هم مي تواند دليل كوچ كردان پارس شده باشد كه اين احتمال خيلي ضعيف مي باشد ولي وجود طايفه اي در عراق به نام مازنجان كه با رم بازنجان تطبيق دارد شايد اين دليل ضعيف را تقويت كند .

7-   ايل كرد كلهر كه جنوب باختري استان كرمانشاهان و در محلي به نام گيلان در جنوب قصر شيرين مستقر هستند ، پيدايش و خاستگاه خود را شيراز ذكر مي كنند و "آنان پارسياني از استانهاي جنوبي اند " . لذا احتمال دارد ايل كلهر از بازماندگان كردان پارس باشند.

8-     در حال حاضر باصري ها ، با 1603 خانوار و حدود 10000 نفرجمعيت  در ميان عشاير كوچرو فارس به زبان فارسي سخن مي گويند (اينان غير از ايل ممسني ( با 2309 خانوار و 13918 نفر جمعيت ) مي باشند . باصري ها را عموما مردم فارس به عنوان ترك مي شناسند و گروهي انها را عرب پنداشته اند كه آن هم به سبب همجواري سه ايل ترك زبان و يك ايل عرب زبان كه با ايل فارسي زبان باصري در حدود سال 1275 قمري كنفدراسيون ايل خمسه را تشكيل داده اند  مي باشد ، اما به احتمال فراوان اينان از بازماندگان رموم كردان پارس هستند .

9-   طايفه فارسي زبان كرد شولي ايل مستقلي است كه در سرشماري عشاير در سال 1377 خورشيدي جمعيت آنان 700 خانوار (1899 نفر ) با 6 تيره ( ارباب دار ، باباملكي،خلجي، گوش پا، لري و مرادشفيع) و 15 بنكو مي باشد كه اين ايل نيز يكي از بازماندگان كردان پارس باشد و نامش دليل بر اين مدعا . منطقه ييلاقي طايفه كردشولي در سرحد چهاردانگه در محدوده درياچه كافتر و روستاي خنگشت از شهرستان اقليد فارس و منطقه قشلاقي آنان حوالي مبارك آباد در جنوب جهرم مي باشد . مذهب آنان شيعه دوازده امامي و زبان آنها فارسي مانند ساير روستاييان فارس مي باشد .   ما مي توانيم بپذيريم كه كردشولي ها يكي از بازماندگان و قسمت كوچكي از كردان پارس و باقيمانده آنان هستند . اما هيچگونه مدركي براي اثبات ان وجود ندارد .

10- دو طايفه عشيره اي ديگر در فارس وجود دارد كه يكي چهارراهي ها كه جزء كردان لك بوده اند و ديگري لشني ها كه همينك در شهر كره اي (Korey) مركز بخش سرچهان از شهرستان بوانات در شمال فارس وهم چنين در بخش آباده طشك از شهرستان ني ريز در شرق فارس اسكان يافته اند و كوچروي نمي كنند . وليكن آماري از آنان در دست نيست . اينان هم به زبان فارسي سخن مي گويند و احتمال دارد لشني ها هم از بازماندگان كردان پارس بوده باشند .

11- ممكن است از سده هاي پيش يعني از سده نهم تا شروع خاندان زنديه ، ايلات فارس زبان ديگري نيز وجود داشته اند كه به آنه پيوسته اند.

 

 

در پايان اين بخش از تاريخ كردان فارس و شيراز به دليل داشتن آمار و اطلاعات دقيق تر مطالب با جزئيات بيشتري آورده شده است كه اميدوارم از طولاني شدن مطلب خسته نشده باشيد و جبران تاخير سه ماهه شده باشد .

منتظر نظرات ، پيشنهادات و  نقد مطالب فوق بويژه از  دوستان كرد زبان ايل كلهر و ايلات و عشاير فارس كه در اين جا نامي از آنها به ميان آمده مي باشم .

+ نوشته شده در  سه شنبه ۳۱ مرداد ۱۳۸۵ساعت ۱۰:۵۵ ق.ظ  توسط حسین  | 

حفظ گویش کردی زبان کردان شیراز

كردان فارس برخلاف حضوري چند صد ساله در ديار فارس و اميزش با  فارسي زبانان و ترك تباران ايل قشقايي ضمن حفظ ايين ها و اداب و رسوم خود توانسته اند  هويت خود را حفظ نموده و همچنان به زبان كردي سخن بگويند .

اين ايل و تبار كرد زبان كه هم اينك در شيراز و حومه شيراز و كازرون و بيضاء درحال گذران زندگي هستند با هجمه هاي فراواني رودرو مي باشند و در بين بسياري از انان گويش زبان كردي و مادري در حال به فراموشي سپرده شدن است

به نظر شما برای حفظ ان چه کار می توان انجام داد

+ نوشته شده در  یکشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۸۵ساعت ۷:۴۵ ق.ظ  توسط حسین  | 

واژگان زبان یا گویش کردی  کردان شیراز

بعضی از واژه های زبان و گویش کردان شیراز (چهل چشمه کرونی )

واژه کردی   = معادل فارسی

آگٍر            =   آتش

بو وا          =    پدر

دالک         =    مادر

ننه            =    مادر

دی یت      =    دختر

کر             =   پسر 

ژن             =   زن

شی         =   شوهر

خوویشک   =   خواهر

کاکا          =    برادر

زک           =    شکم

کٍلٍک          =   انگشت

چو            =    چشم

اٌلٍس         =    بلند شو

+ نوشته شده در  جمعه ۵ خرداد ۱۳۸۵ساعت ۸:۵۹ ق.ظ  توسط حسین  | 

مطالب قدیمی‌تر